رمان حقارت
|رمان حقارت از قطره|
پوچی و همچنین خلأ مطلقی که اکسلر با آن هم مواجه میمی شود به خواننده نیز منتقل میمی شود؛ طوریکه حین مطالعه بهنظر میرسد که چالشی بیدلیل ساخته یا ایجاد شده که بایستی و حتما پابهپای اکسلر با آن هم روبرو شد، و همچنین شاید درگیر شد.
همهٔ ما دچار روزمرگیهایی میشویم که اغلب غیرقابلتحملاند و همچنین راه گریزی برایشان وجود ندارد، در آنها اکثرا و بیشتر و همچنین اکثرا و بیشتر از دائما غرق میشویم و همچنین درنهایت تغییر پیدا کردن به کابوسهایی رقتانگیز میشوند که ما را از خودمان بیزار میکند؛ اکسلر هم در آن گرداب بیحاصل افتاده و همچنین انظار و افکار پوچش او را احاطه نموده اند.
[ مطلب مرتبط: قهوه سرد آقای نویسنده – نشر نیماژ ]
فصل دوم رمان حقارت که با عنوان «دگرگونی» پگین را معرفی میکند، نوری جدید و تو و تازه و همچنین امیدی باورنکردنی در دل اکسلر ساخته یا ایجاد میکند که اندکی از بار منفی داستان میکاهد، ولی باید توجه داشت گویی بهخوبی هدایت نمیمی شود و همچنین به نقطهای میرسد که ریتم داستان را کند میکند. و همچنین «پردهٔ آخر» داستان بهگونهای پایان مییابد که شاید اکثرا و بیشتر از اینها از نویسنده انتظار میرفت؛ یک پایان ساده که در واقعیتبخشیدن به خیال موفق میمی شود، مرز بین صحنهٔ دیدن کردن و نمایش و همچنین زندگی حقیقی را میشکافد و همچنین اکسلر را عاجزانه بر سر یک دوراهی قرار میدهد، ولی باید توجه داشت پس نتیجه آن می شود کهای در بر ندارد.
و همچنین به راستی زندگی چقدر با صحنهٔ تئاتر تفاوت دارد؟ در صورتی که شخصیتها در نمایشنامهها میتوانند دست به هر کاری بزنند، آیا در زندگی حقیقی هم میقدرت چنین کاری کرد؟
طرح روی جلد کتاب نیز بهخوبی احساس پوچی و همچنین ناکامی شخصیت اصلی داستان را به تصویر کشیده می باشد.
جملاتی از متن رمان حقارت
اکسلر با خودش میگفت، در صورتی که آنی داشته باشی، دائما چیزی داری که با داشتههای دیگرون فرق داره. من دائما با دیگرون فرق خواهم داشت، زیرا و به درستی که همینی هستم که هستم. آن خصلت دائما با منه، چیزی که جهت دائما یادم میمونه.
خودکشی نقشیه که جهت خودتون مینویسین. در قالب نقش فرو میرین و همچنین بازیش میکنین. صحنه با دقت آماده میشه – آنکه جسدتونو کجا پیدا کنن و همچنین چهطوری پیدا کنن. ولی باید توجه داشت تنها و فقط آن دیدن کردن و نمایش یه اجرا داره!
آدمها در فیلم دیدنی و جذابها دوره میافتند و همچنین کلی آدم میکشند، ولی باید توجه داشت دلیل ساختهشدن آن فیلم دیدنی و جذابها آن می باشد که جهت ۹۹/۹ قسمت و بخشِ شهروندان و مردم شهر انجام آن هم کار غیر ممکن می باشد. حالا هنگام و زمانی که کشتن آدمی دیگر تا آن حد دشوار می باشد، آدمی که جهت کشتنش دلایل درست و همچنین قانعکننده دارید، تصور کنید که کشتن خودتان چقدر سخت خواهد بود.
«چند وقته که تک و همچنین تنها اینجایی؟»
«آنقدر تنها موندم که حالا بیش از حد تصورم، احساس تنهایی میکنم. گاهی فوقالعادهست، ماه از پی ماه اینجا نشستن، فصلبهفصل، تصور آنکه اون بیرون همهچیز بدون تو ادامه داره. درست مثل هنگام و زمانی که که آدم میمیره.»
گفتم در مورد سن و همچنین سالش، مادر، بهنظرم مشکلی نیست. اگه قراره من جهت یه مرد دوست داشتنی و جذاب باشم و همچنین بفهمم که هستم یا نه، آن بهترین معیارشه. آن آدم سنگ مَحَکه. بیستو همچنینپنج سال شمسی اختلاف سن یعنی بیستو همچنینپنج سال شمسی تجربهٔ اکثرا و بیشتر از مردای همسنو همچنینسال شمسی خودم. در مورد ازدواج هنوز برنامه جذاب و جالب و خوبریزی دقیقی نکردیم. گفتم که ما از علاقهای که به هم داریم لذت میبریم. یکی از دلایل جذابیت آن ارتباط و رابطه برام اینه که بیستو همچنینپنج سال شمسی از اون جوونترم. و همچنین اون گفت: «و همچنین جهت اونم به آن دلیل جالبه که تو بیستوپنج سال شمسی ازش جوونتری.»
اکسلر گفت: «یه چیزی در وجود اون هست که خیلی قدرتمنده.»
ریاست دانشکده گفت: «آره، خیلی چیزا توش هست که اقتدار و قدرت داره. اون یه دختره با روحیهٔ یه پسر. اون یه بچهٔ بالغه. تو وجودش یه آدم بالغ هست که بچه مونده. اون یه سادهلوحِ زیرکه. ولی باید توجه داشت آن تنها و فقط گرایشات اون نیست که چنین تاثیری روش گذاشته – ماییم. آن ماییم که بهش اقتدار و قدرت میدیم تا همه رو داغون کنه. پگین هیچی نیست، میفهمین؟»
«اگه اون هیچی نبود، تو هم اکنون آنطوری رنج نمیکشیدی!»
مشخصات کتاب
- رمان حقارت
- نویسنده: فیلیپ راث
- ترجمه: سهیل سمی
- انتشارات: نیماژ
- تعداد صفحات: ۱۰۲
- نرخ چاپ اول – سال شمسی ۱۳۹۵: ۸۰۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: آزاده رمضانی
نظر تو در مورد رمان حقارت چیست؟ لطفا در صورتی که آن کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند کتاب دیگر:
- کتاب بیچارگان
- کتاب خشم و همچنین هیاهو
- کتاب تونل