چرا بایستی و حتما کتاب بخوانیم
|چرا بایستی و حتما کتاب بخوانیم از قطره|
در دنیای امروز چیزی که اکثرا و بیشتر از هر موضوعی اهمیت دارد فردی یا شخصیسازی می باشد. همه سعی در فردی یا شخصیسازی و همچنین درست کردن سبک و همچنین روشهای فردی یا شخصی جهت زندگیشان خواهند بود. چیزهایی که نشان دهد من با غیره ای متفاوتم. من سبک و همچنین عقیده خودم را دارم. هیچچیز به مقدار و اندازه کتاب خوب خواندن تو را در فردی یا شخصیسازی موفق نمیکند. ذهن تو اقتدار و قدرت پردازش و همچنین گرفتن عمیقی پیدا میکند که ناخوداگاه سبک زندگی و همچنین عقاید تو را تحت شعاع قرار میدهد. آن تغییر می باشد که تو را از بقیه متغایر و متفاوت میکند نه صرف گفتن یک جمله از فلان نویسنده در فلان کتاب!
ادبیات به نجات زندگی آدمها برخاسته می باشد. ادبیات دست تو را باز گذاشته می باشد که با خواندن یک کتاب خوب به تحولی برسید که در زندگی عادی شاید هرگز به آن هم نمیرسیدید! ادبیات به تو اقتدار و قدرت فوقالعاده تصور و همچنین تخیل را میدهد. آن اجازه که خود را جای کس غیره ای بگذارید که با همذات پنداری به تصفیه روح و همچنین روان خود برسید. تو با خواندن یک کتاب تاریخی و همچنین ستمهایی که به انسانهای دیگر روا شده می باشد و همچنین با اقتدار و قدرت همذات پنداری به درک عظیمی از زندگی میرسید. رنج تمام انسانها رنج فردی یا شخصی خود شماست پس دیگر نمیتوانید به ظلم و همچنین تبعیض بیتفاوت باشید نمیتوانید خشونت نشان دهید. ادبیات به تو آن اجازه را میدهد که با خواندن یک کتاب خوب خود واقعیتان را پیدا کنید با خواندن یک داستان به فلسفه و همچنین خودشناسی برسید. ادبیات عظیمترین موتور محرک روح انسان می باشد زیرا و به درستی که تو را قادر میسازد با خواندن یک داستان به تاریخ یا اجتماع – سیاست – فلسفه – روانشناسی و همچنین غیره برسید، فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کنید و همچنین بفهمید.
تفاوات اصلی ادبیات با سایر رشتهها در همین می باشد. تو نمیتوانید یک کتاب صرف فلسفه یا سیاست بخوانید و همچنین به همه مفاهیم ذهنی دیگر هم دست بیابید. ولی باید توجه داشت ادبیات زندگی می باشد. چرا؟ زیرا و به درستی که دقیقا مثل خود زندگی همه چیز را با هم دارد و همچنین در بر میگیرد.
خیلی از افرادی که اهل مطالعه خواهند بود خوانندگان ادبیات داستانی را جز خوانندگان جدی نمیشمارند! آن اشخاص در اشتباه محضاند! ادبیات همه آن هم چیزی می باشد که ما جهت زندگی کردن مورد بهره بری و استفاده و نیاز ضروری داریم. یک کتاب خوب میتواند مسیر زندگی تو را تغییر دهد. داستانها اکثرا و بیشتر از هر مرجع غیره ای به تو آموزش میدهند. یک نویسنده به عنوان یک انسان میخواهد بهترین و همچنین عمیقترین گرفتن خود از زندگیاش را بنویسد و همچنین در اختیار مخاطب قرار دهد، خواندن آن بسته اطلاعاتی فشرده دقیقا مانند آن هم عصاره کیمیاگری می باشد که بعد سال شمسیهای آزمون و همچنین خطا و همچنین تجربه به دست آمده و همچنین در چند قطره جمع شده می باشد. هر کتاب خوب آن هم محلول کیمیاگری از انسانی پهناور و بزرگ می باشد. چگونه و چطوری میتوانید از سرکشیدن محلول خودداری کنید؟
[ لینک: چگونه و چطوری اکثرا و بیشتر کتاب بخوانیم؟ ]
ما اینجاییم که زندگی کنیم. ولی باید توجه داشت چگونه و چطوری میقدرت بهتر زندگی کرد؟ مثل تمام چیزهای دیگر با تمرین! کتاب خوب آن هم تمرینی می باشد که ما را جهت غلبه بر آن زندگی غیرقابل پیشبینی کار کشته میکند! ادبیات آن هم مربی سختکوشی می باشد که عرق تو را خشک میکند و همچنین تو را به داخل رینگ میفرستد!
مقاومت نکنید! کتاب خوب بخوانید. تو نمیدانید ولی باید توجه داشت شاید در کتابی که میخوانید جملهای، شخصیتی و همچنین یا کلیدی جهت قفل درون تو وجود داشته باشد. از باز کردن و همچنین وسیع شدن روح خود نترسید. از آنکه در سن کم به تجربه تمام دنیا برسید نترسید. قطعا احساس پیری نخواهید کرد! تو کم کم به اقتدار و قدرت انتخاب و همچنین آزادی و همچنین رهایی میرسید که دیگر به هرچیزی تن نمیدهید، خود را اسیر زندگی روزمره و همچنین بیارزش نمیکنید. ممکن می باشد دیگران مطالعه تو را مسخره کنند زیرا و به درستی که ترس همین تفاوتها راحتشان نمیگذارد. ترس آنکه نکند او سهم بیشتری از زندگی ببرد و همچنین من نه! زیرا و به درستی که به تدریج تو به زندگی و همچنین مجموعه رفتارها و همچنین انتخابهایی میرسید که خیلی زیاد انسانیتر و همچنین رهاتر از زندگی یک فرد غیر کتابخوان می باشد.