آبلوموف
|آبلوموف از قطره|
آن قسمت از کتاب فوقالعاده تاثیرگذار و همچنین تاملبرانگیز بود و همچنین بایستی و حتما کتاب را خواند و همچنین جوابهای شتولتس را به دقت بررسی کردن کرد تا به عمق ماجرا پی برد. بایستی و حتما با اتفاقات کتاب همراه شوید تا به خوبی واژه آبلومویسم را درک کنید و همچنین بایستی و حتما از گرفتار شدن به آن هم ترسید.
در سراسر رمان دیالوگهایی آن چنین دوست داشتنی و جذاب دیده میمی شود که مخاطب را در خود غرق میکند. ممکن می باشد ساعت های طولانی و زیاد غرق در کتاب شوید و همچنین اصلا متوجه گذر زمان نشوید و همچنین آن میتواند نشاندهنده یک کتاب خوب جهت مطالعه باشد.
بعضی قسمتهای رمان به سختی پیش میرفت احساس میکردم که نویسنده بعضی قسمتها را بیش از مقدار و اندازه توصیف کرده می باشد ولی باید توجه داشت در پایان تنها و فقط به تحسین نویسنده پرداختم و همچنین پی بردم که بدون آن هم توضیحات ریز و همچنین دقیق معنای آبلومویسم را به درستی درک نمیکردم.
آن کتاب توسط سروش حبیبی از روسی ترجمه شده می باشد.
[ لینک: رمان جنایت و همچنین مکافات ]
جملاتی از متن رمان آبلوموف
آبلوموف در منزل و خانه هرگز نه کراوات میبست و همچنین نه جلیقه میپوشید زیرا به فراخیِ مجال و همچنین فراغ بال خود دلبسته بود. کفشهایی که به پا میکرد دراز و همچنین نرم و همچنین گشاد بودند و همچنین هر وقت نگاه نکرده پاهایش را از تختخواب فرو مینهاد پاها بیسر مویی انحراف در آنها جای میگرفتند.
نمیدانست به نامه کدخدا فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کند یا به تغییر منزل؟ یا به صورتحسابها رسیدگی کند. در سیل دردسرهای زندگی سرگردان بود و همچنین همچنان خوابیده ماند و همچنین از آن پهلو به آن هم پهلو میغلتید و همچنین گاهگاه آههای بریده بریدهاش شنیده میشد: «وای خدای من، مصیبت که شروع شد از همه طرف میبارد.»
تنها زاخار بود که تمام عمر دور اربابش گشته و همچنین بیش از همهکس از جزئیات زندگی درونی او خبر داشت و همچنین معتقد بود که کار درست را او و همچنین اربابش میکنند و همچنین شیوه زندگیشان عادی می باشد و همچنین زندگی به طریق دیگر شایسته نیست.
شتولتس گفت:
– تو مثل آنکه از تنبلی حال زندگی کردن هم نداری.
– همین روش می باشد، آندرهی، آن را هم درست حدس زدهای!
آبلوموف که از جوابهای آماده شتولتس به تنگ آمده بود با غیظ گفت:
– پس کی میخواهی زندگی کنی؟ فایده آن همه زحمت چیست؟
– من خودِ کار را دوست دارم. هیچ دلیل غیره ای جهت کار کردن ندارم. کار یک شیوه زندگی می باشد. درونمایه زندگی می باشد، اصل و همچنین هدف زندگی می باشد. دست کم جهت من آن روش می باشد. تو کار را از زندگیات بیرون راندهای و همچنین ببین به چه روزی افتادهای!
الگا گفته او را تکرار کرد:
– … جهت چه زندگی میکند؟ مگر ممکن می باشد وجود کسی بیفایده باشد؟
آبلوموف گفت:
چرا نه؟ مثلا مال من!
آبلوموف آهی کشید و همچنین گفت:
– وای، زندگی…
– زندگی؟ زندگی چه شده؟
– مدام هی میزند. راحتم نمیگذارد. دلم میخواست بیفتم… بخوابم… جهت دائما.
مشخصات کتاب
- عنوان: آبلوموف
- نویسنده: ایوان گنچاروف
- ترجمه: سروش حبیبی
- انتشارات: فرهنگ معاصر
- تعداد صفحات: ۹۱۲
- نرخ چاپ ششم – سال شمسی ۱۳۹۴: ۳۸۰۰۰ تومان
- جلد سخت
👤 نویسنده مطلب: سروش فتحی
نظر تو در مورد رمان آبلوموف چیست؟ لطفا در صورتی که آن کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند رمان خوب دیگر:
- رمان زوربای یونانی
- رمان بینوایان
- کتاب شیاطین