بالکان اکسپرس
|بالکان اکسپرس از قطره|
بالکان فدای جنگ میان سیاستمدارانی شده می باشد که کوچکترین اهمیتی به قربانیانش نمیدهند. ملتی که جهت دفاع از میهن وارد جبهههای نبرد میمی شود و همچنین در نهایت بعد از جنگ، بعد از ساعت های طولانی و زیاد انتظار جهت دیدن ریاستجمهورش، تنها و فقط با لبخند مصنوعی و همچنین ژست شاهانهٔ او مواجه میمی شود که البته همهٔ بزرگان و رهبران خیلی زود و همچنین آسان آن هم را یاد میگیرند، ولی باید توجه داشت به خودشان زحمت نمیدهند که حتی نیمنگاهی به جمعیتی بیندازند که چشم به آنها و همچنین حمایتشان دوخته می باشد.
شهروندان و مردم شهر خسته شدهاند، دیگر امیدی جهت یک زندگی جدید ندارند، عزیزانشان را از دست دادهاند، آرزوهایشان برباد رفته می باشد و همچنین از همه مهمتر، تنها و فقط به یک بُعد، یعنی ملیتشان فروکاسته شدهاند.
در مقدمهٔ کتاب بالکان اکسپرس – که از مجموعه کتابهای تجربه و همچنین هنز زندگی میباشد – خشایار دیهیمی میگوید:
ما در زندگیمان نیازمندیم که هرچه اکثرا و بیشتر از وضع زندگیمان و همچنین خصوصاً احساساتمان سر دربیاوریم، دست به داوریهای ارزشی بزنیم و همچنین مبنایی جهت آن داوریهای ارزشی پیدا کنیم. فراتر از همه، ما سخت نیازمند درک معنای زندگی و همچنین آشنایی با «هنر زندگی» هستیم. و همچنین زندگینامههای فردی یا شخصی، یادداشتهای پراکنده و همچنین خاطرات، همه «هنر زندگی» خواهند بود.
و همچنین تراژدیِ بالکان با تمام جزئیات و همچنین شرح وقایع، دید ما را به زندگی و همچنین جنگ تغییر میدهد، و همچنین با واقعیتی روبهرو میکند که شاید به تا حال در هیچ کتابی ندیده و همچنین نخواندهایم.
آن کتاب با ترجمهٔ خیلی زیاد خوب و همچنین روانِ سونا انزابینژاد از سوی نشر گمان روانهٔ بازار شده می باشد. از آن نویسنده دو کتاب دیگر به نامهای «کمونیسم رفت، ما ماندیم و همچنین حتی خندیدیم»، و همچنین «کافهاروپا» نیز از همین نشر منتشر شده می باشد و همچنین ما تلاش میکنیم بهزودی معرفی آن کتابها را نیز منتشر کنیم.
[ لینک: معرفی کتاب خوب ]
جملاتی از متن کتاب بالکان اکسپرس
زمستان می باشد و همچنین باد سردی از زیر درِ بالکن در منزل و خانه میپیچد. او در موردٔ پدر حرف میزند. در آن دو سالی که از مردن و مرگ پدرم میگذرد صورت مادر کاملاً عوض شده می باشد، اکثرا و بیشتر از همه چشمهایش بهنظر مات و همچنین بیتفاوت میرسند. هیچوقت خیلی به او نزدیک نبودهام، و همچنین حالا حس میکنم بهسختی میتوانم احساساتش را درک کنم، بهجز ترسش که کاملاً مشهود می باشد. نمیداند چگونه و چطوری در موردٔ ترسش حرف بزند، کلمات بیاختیار با نوعی حالت دردآلود از دهانش بیرون میآیند و همچنین بعد سخت و همچنین صیقلی مثل سنگریزههایی پخش میشوند روی میز، میریزند توی زیرسیگاری، توی فنجان قهوهای که هنگام و زمانی که سیگار نمیکشد دودستی آن هم را میچسبد. سعی میکنم بگیرمشان و همچنین کنار کلماتی بچینم که توی دلش نگه میدارد، کلماتی که میترسد بر زبان بیاورد. (کتاب بالکان اکسپرس – صفحه ۱۱۳)
دارند نمادها، مجسمهها و همچنین اسمها را عوض میکنند. تا مدتی شهروندان و مردم شهر اسمهای قدیمی را بهیاد خواهند داشت، تا مدتی روی نماهای ساختمانها جای پلاکهای قدیمی که اسمهای قبلیِ بناها بر آنها حک شده بود باقی خواهد ماند. اول کمکم نشانههای مادی از بین میرود و همچنین بعد حافظهٔ ناپایدار آدمها تسلیم میمی شود. قبل جایگزین و همچنین اصلاح نمیمی شود، بلکه بهکلی نیست و همچنین نابود میمی شود. و همچنین شهروندان و مردم شهر بیقبل زندگی میکنند، نه قبلٔ جمعی برایشان میماند و همچنین نه قبلٔ فردی. آن شیوهٔ تجویزشدهٔ زندگی در چهلوپنج سال شمسی اخیر می باشد. (کتاب بالکان اکسپرس – صفحه ۱۲۲)
خیلی زیاد غمانگیز می باشد که آدم مجبور به دفاع می شود بیآنکه کارِ بدی کرده باشد. دیگر چیزی باقی نمیماند بهجز یأس و همچنین دلآشوبه و همچنین هراس. دیگر چیزی نمانده که من در موردش اراده و تصمیم راسخ بگیرم. دیگران بهجای من اراده و تصمیم راسخ گرفتهاند. آنها اراده و تصمیم راسخ گرفتهاند که من بایستی و حتما خفه شوم، بایستی و حتما همه چیز را رها کنم، آنها حق مرا جهت بازگشت به منزل و خانهام و همچنین شهرم از من گرفتهاند، آنها حق مرا جهت بازگشت به صحنهٔ تئاتر از من گرفتهاند… آیا نفرت و همچنین هراس جنگ میتواند تکتک آن خباثتهایی را که نسبت به هموطنتان مرتکب شدهاید توجیه کند؟ آیا بیانصافی در حق یک دوست یا یک همکار تحت لوای آرمانهای پهناور و بزرگِ ملی قابل چشمپوشی می باشد؟ چگونه و چطوری میتوانید به اسم دلسوزی جهت رنجهای یک ملت نسبت به رنجهای یک فرد (که تصادفاً جزو همین ملت می باشد) بیتفاوت بمانید؟ (کتاب بالکان اکسپرس – صفحه ۱۳۲)
میگفتم تو مسئولِ آن اتفاقات نیستی؛ در صورتی که هم کسی مقصر باشد نسل ماست – ما دیدیم که چه اتفاقاتی دارد میافتد ولی جلویش را نگرفتیم. آن جنگِ سیاستمدارهایی می باشد که کوچکترین اهمیتی به قربانیان آن هم نمیدهند. جنگی می باشد که آن هم بالا بالاها شروع شده می باشد. جدید و تو و تازه، سیاستمدارها هم همگی بازندهی آن جنگند. (کتاب بالکان اکسپرس – صفحه ۱۴۸)
آن بزرگان و رهبران جدید چه زود و همچنین چه آسان آن ژست شاهانه را یاد میگیرند! (کتاب بالکان اکسپرس – صفحه ۱۷۴)
من نمیگویم مسئولیت همهٔ ما به یک مقدار و اندازه می باشد – و همچنین نیت و اراده ندارم قربانیان را با قاتلانی که در کمال خونسردی آنها را میکُشند یکی بدانم. همهٔ حرفم آن می باشد که نوعی همدستیِ پنهان وجود دارد؛ میخواهم بگویم همهٔ ما از سرِ فرصتطلبی و همچنین ترس در تداومپیدا کردن و یافتنِ آن جنگ شریک و همچنین همدستیم. زیرا با بستن چشمهایمان، با ادامهدادن به خریدمان، با کارکردن رویِ زمینمان، با تظاهرکردن به آنکه اتفاقی نیفتاده می باشد، با آن فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن که آن مشکل ما نیست، درواقع داریم به آن هم «غیره ایها» خیانت میکنیم – و همچنین نمیدانیم آیا آن پیشامد جدید اصلاً راهحلی دارد یا نه. ولی باید توجه داشت آن همچه متوجهش نیستیم آن می باشد که با چنین مرزبندیهایی داریم خودمان را هم گول میزنیم. با آنکار درواقع خودمان را هم در معرض آن خطر قرار میدهیم که در شرایطی متغایر و متفاوت، ما تغییر پیدا کردن به آن هم «غیره ای» شویم. (کتاب بالکان اکسپرس – صفحه ۲۲۰)
مشخصات کتاب
- عنوان: بالکان اکسپرس
- نویسنده: اسلاونکا دراکولیچ
- ترجمه: سونا انزابینژاد
- انتشارات: گمان
- مجموعه تجربه و همچنین هنر زندگی
- تعداد صفحات: ۲۲۲
- نرخ: ۲۸۰۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: آزاده رمضانی
تو در مورد کتاب بالکان اکسپرس چه فکری میکنید؟ لطفا در صورتی که آن کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید.
» معرفی چند کتاب مرتبط دیگر پیرامون جنگ:
- کتاب در غرب خبری نیست
- کتاب دسته دلقکها
- کتاب سور بز