رمان بیوهها
|رمان بیوهها از قطره|
کتاب در واقع داستان تلخی دارد و همچنین شمایی از زنانی سیاهپوش که هر روز بر لب رودخانه در انتظار جسدی خواهند بود که شاید به روی آب برگردد. زنانی که ناامید از زنده بودن و همچنین نجات مردانشان، تنها و فقط به دنبال دفنی آبرومندانه و همچنین مسیحی خواهند بود که همین هم از آنها دریغ شده می باشد. گویی نباید هیچ ردی از به ظاهر خائنین باقی بماند حتی در صورتی که سنگی باشد بر گورشان و همچنین اثبات مردن و مرگ و همچنین نبودشان.
نیرو کتاب اکثرا و بیشتر در بهره بری و استفاده از توصیفات و همچنین فضاسازی می باشد تا خود دیالوگها، میمی شود گفت داستان به روش کلی دیالوگ محور نیست. نمیقدرت مانند اکثر کتابها جملههایی از دلش بیرون کشید که ناقل اصل حرف نویسنده باشند زیرا و به درستی که توانایی نویسنده در نشان دادن فضایی بسته و همچنین تاریک و همچنین انسانهای گیر کرده در آن هم شرایط با بهره بری و استفاده از توصیفات می باشد.
راویها به ناگهان جا عوض میکنند و همچنین از آن بابت کتاب سختخوانی می باشد. حتی نوه سوفیا که راوی بخشی از کتاب می باشد همزمان به صورت اول شخص و همچنین سوم شخص به گفتن میپردازد و همچنین آن موضوع میتواند جهت خواننده غیرجدی کمی گیج کننده باشد. ولی باید توجه داشت همین انتخاب لحن و همچنین تغییر راوی هم میقدرت گفت که در راستای فضاسازی کتاب و همچنین در خدمت به آن هم به کار برده شده می باشد. زنانی که به قدری از نبود مردانشان کلافه و همچنین گیجاند که نمیدانند حتی از خودشان چگونه و چطوری صحبت کنند.
زمانی که یکی از پسران جوان سوفیا بلاخره آزاد میمی شود و همچنین به منزل و خانه برمیگردد یکی از نقاط عطف کتاب می باشد. لحظه که شوهر یا همسر خود جهت برگشت او آماده میمی شود و همچنین باقی زنان که به او مینگرند… نحوه برخورد پسر و همچنین مادر… سردرگمی که پسر (سرگئی) حتی نمیداند به طرف کدام یک از خواهران یا برادرزادههایش برود و همچنین آن غمی که همه آنها را یکی کرده می باشد.
مقابله احساسات همزمانی که سرباز مرد و همچنین معشوقه اش کنار رودخانه تجربه میکنند. سرباز که لب رودخانه احساس آرامش و همچنین راحتی میکند و همچنین معشوقهاش که دچار تشویش و همچنین نگرانی می باشد و همچنین حتی با دیدن تکه پارچهای سیاه بر روی آب وحشتزده به دنبالش میرود که شاید جسد جدید و همچنین یکی دیگر از مردان مفقود شده روستا باشد. آن که مفهوم دنیای اطرافمان چگونه و چطوری میتواند تغییر کند و همچنین احتمالا ساکنین آن روستا هیچوقت کنار آن رودخانه رنگ آرامش و همچنین خوشی را نمیبینند.
[ مطلب مرتبط: کتاب پدرو پارامو – نشر ماهی ]