شنل پاره
|شنل پاره از قطره|
[ معرفی کتاب: رمان بیروت ۷۵ – نشر ماهی ]
رمان شنل پاره
داستان آن کتاب که از زبان ساشا روایت میمی شود، روایت نسلی بیرؤیا می باشد، نسلی تباهشده، نسل انقلاب روسیه و همچنین جنگهای پهناور و بزرگ جهانی که داستانی شبیه آن هم شنل کهنه را دارند. شنلی که زمانی میتوانسته بود باشکوه باشد ولی باید توجه داشت سرنوشت غیره ای در انتظار آن هم می باشد.
ساشا، دختر کوچکتر خانواده، داستان را از زمانی آغاز میکند که مادر خانواده از دنیا میرود و همچنین همراه با آن اتفاق رنج و همچنین سختی آغاز، پدر دیوانه و همچنین تغییرات پهناور و بزرگ و همچنین کوچک شروع میشوند.
مادرم در درمانگاهی سرد و همچنین خلوت در پتربورگ مرد. در عرض دو ماه، زندگی ما زیر و همچنین رو شد، و همچنین خودمان نیز. (کتاب شنل پاره – صفحه ۱۳)
زندگی ولی باید توجه داشت ادامه دارد و همچنین ساشای نُه ساله هنوز ابتدای راه می باشد. فوت مادر ضربه سختی بود، ولی ضربههای سختتری نیز وجود دارد. خواهر ساشا که اهمیت بسیاری در زندگی او دارد بعد از مدتی اراده و تصمیم راسخ میگیرد با مردی ازدواج کند و همچنین از خانواده جدا می شود. اتفاقی که ضربه غیره ای به ساشا وارد میکند.
قسمت و بخش اول داستان زندگی ساشا همراه با همه سختیهای آن هم در روسیه رخ میدهد. ولی باید توجه داشت بعد از مدتی خانواده ساشا به فرانسه نقل مکان میکنند و همچنین قسمت و بخش دوم زندگی ساشا آغاز میمی شود. بخشی که با وارد شدن به پاریس انتظار میرود بهتر از قسمت و بخش اول باشد چراکه پاریس چیزهای متفاوتی تداعی میکند و همچنین به روش حتم بایستی و حتما بهتر از روسیه باشد ولی باید توجه داشت آیا واقعا میقدرت از انقلاب روسیه گذر کرد و همچنین در دنیایی بهتر و همچنین به دور از جنگ زندگی را ادامه داد؟
پاریس، پاریس. کلمهای که ابریشم، خوشپوشی، فراغت و همچنین جشن را تداعی میکند، چیزی درخشان و همچنین جوشان مثل شامپانی. شهری که در آن هم همهچیز زیبا، شاد و همچنین سکرآور می باشد، هر جا مینگری دانتل میبینی، در هر قدم صدای خشخش دامنی میشنوی. با آن کلمه گوشها صدا میکنند و همچنین چشمها تار میبینند. من به پاریس میروم. ما به پاریس وارد میشویم. ما اکنون در پاریس زندگی میکنیم… ولی آنچه من از روز اول در پاریس دیدم کمترین شباهتی به ابریشم، دانتل و همچنین سامپانی نداشت. (کتاب شنل پاره – صفحه ۴۳)
[ معرفی کتاب: رمان رنجهای ورتر جوون – نشر ماهی ]
کتاب شنل پاره به سادهترین و همچنین غمگینانهترین شکل ممکن روایت میمی شود. شاید بتوان از روی نقاشی جلد کتاب به همه آنچه که در کتاب اتفاق میافتد پی برد. داستان زنی که لبخند کوچکی بر لب دارد و همچنین درد خیلی زیاد بسیاری که در چشمانش موج میزند. زنی که از عشق و همچنین زیباییهای زندگی خیلی کم میداند.
آن کتاب در مورد روزهای خوبی می باشد که خیلی سریع تمام میشوند و همچنین بعید می باشد به آن زودیها برگردند. در مورد بعدیای که خیلی زیاد تاریک به نظر میآید و همچنین در مورد خانوادهای که از هم فروپاشیده می باشد. و همچنین صد البته در پنهان در مورد علت همه آن بدبختیهاست، یعنی در مورد جنگ.
آن همروش که اشاره شد، آن کتاب ساده و همچنین خوشخوان می باشد و همچنین با توجه به حجم کم آن هم، خواننده میتواند در یکی دو ساعت آن هم را مطالعه کند. ولی باید توجه داشت تاثیر کتاب خیلی زیاد زیاد می باشد و همچنین بدون شک تا مدتها در ذهن تو خواهد بود. پیشنهاد میکنیم مطالعه آن رمان خوب را از دست ندهید.
[ معرفی کتاب: کتاب از چشم نابینایان – نشر ماهی ]
جملاتی از متن کتاب شنل پاره
در هیجده سالگی، هر کاری که میکرد آن معنا را میرساند که جایی در زندگی، خوشبختی غیرمنتظرهای وجود دارد. (کتاب شنل پاره – صفحه ۱۶)
در ده سالگی، قوی بودم، با دستهای سرخ و همچنین صدای کلفت، یک کلاه فنلاندی به سر داشتم و همچنین یک جفت چکمهی نمدی به پا. هدف زندگی کودکانهام تهیه مواد غذایی و همچنین حمل آن هم به منزل و خانه بود. (کتاب شنل پاره – صفحه ۱۸)
من در آن هم کوچه سال شمسیها زندگی کردم، نه یک، سه، پنج یا حتی ده سال شمسی. من در آن همجا شانزده سال شمسی از زندگیام را به نگاه کردن از پشت پنجره، به استنشاق دود سیاه کارگاه گذراندم. سال شمسیهایی شبیه به هم، که میشد یکی را به جای غیره ای گرفت،آونگِ در نوسان میان بهار و همچنین تابستان، فصل برگ ریزان پاییز و همچنین زمستان، که مستطیل یکنواخت زمان را میساخت و همچنین من در میان آن هم همچون کسی که در قفس می باشد، با حقارتی یکسان به سر و همچنین صدای کارخانه و همچنین سکوت یکشنبه گوش میسپردم. (کتاب شنل پاره – صفحه ۴۴)
در تمام طول زندگیام در پاریس، خاطرهای را نگاه داشتم که در من زندگی میکرد و همچنین نفس میکشید، گاه تغییر شکل مییافت، پهناور و بزرگ میشد، اقتدار و قدرت میگرفت و همچنین گاه تضعیف و همچنین ذوب میشد تا دوباره جان بگیرد. آن خاطره در من حضور داشت و همچنین اغلب به من حس خوشبختی میداد. مرا مطمئن میکرد که وجود همدلیِ جدی و همچنین پرمهر میان انسانها ممکن می باشد. (کتاب شنل پاره – صفحه ۵۲)
میدانم که در آن زندگی سیاه، در عین آن همکه ضعیف و همچنین پیر و همچنین کودن میشوم، با نیرو و همچنین تب و همچنین تاب ویژه ای در کمین آنم. آن چیز را که، به رغم ناملایمات، مثل بیست سال شمسی پیش در من زنده میمی شود، اگرچه خیلی زیاد گنگ و همچنین سنگین می باشد، میقدرت میل به پهناور و بزرگمنشی، عطشِ خردمندی، عشق و همچنین واقعیت و حقیقت نامید. آن کلمات بیانگر چیزهای متفاوتی نیستند، بلکه اجزای کلِ بیپایانی خواهند بود که من از برابر آن هم میگذرم بدون آن که آن هم را ببینم. (کتاب شنل پاره – صفحه ۷۸)
مشخصات کتاب
- عنوان: شنل پاره
- نویسنده: نینا بربروا
- ترجمه: فاطمه ولیانی
- انتشارات: ماهی
- تعداد صفحات: ۸۰
- نرخ چاپ چهارم – زمستان ۱۳۹۵: ۵۰۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: سروش فتحی
نظر تو در مورد کتاب شنل پاره چیست؟ لطفا در صورتی که آن هم را خواندهاید نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند کتاب دیگر:
- رمان شبهای روشن
- رمان کارو بار یا کسب و کار یا همان شغل پدر
- رمان موشها و همچنین آدمها