داستانهای کوتاه آمریکای لاتین
|داستانهای کوتاه آمریکای لاتین از قطره|
شامل مضامین داستانهای آن کتاب میقدرت به مواردی زیرا و به درستی که حکایتهای دینی و همچنین تاریخی، روابط خانوادگی و همچنین ازدواج، تنهایی انسان، کینه و همچنین انتقام، جنگ و همچنین دعوا، حسادت، مردن و مرگ و همچنین… اشاره کرد.
میقدرت گفت آن کتاب راهنمای خوبی جهت آشنایی با سبکهای متنوع و گوناگون و مختلف و همچنین نویسندگان نامدار ادبیات آمریکای لاتین می باشد و همچنین در صورتی که از علاقهمندان ادبیات آمریکای لاتین و همچنین داستان کوتاه هستید، مطالعه آن کتاب را پیشنهاد میکنم.
[ معرفی کتاب: رمان سور بز – ترجمه عبدالله کوثری ]
جملاتی از کتاب داستانهای کوتاه آمریکای لاتین
ولی باید توجه داشت در صورتی که باور کنیم که شیطان همراه گوشت وارد بدن می می شود و همچنین کلیسا اقتدار و قدرت آن هم را دارد که افسون او را باطل کند، آن همه چندان عجیب نخواهد بود. پیشامد جدید آن می باشد که آدم را تغییر پیدا کردن به ماشینی کنند که محرک اصلی او نه اراده آزاد که خواست کلیسا و همچنین حکومت باشد. شاید روزی برسد که نفس کشیدن، راه رفتن و همچنین حتی گپ زدن با دوستی، بیرخصت مقامات عالیه ممنوع باشد. (داستان کشتارگاه، صفحه ۷۳ – کتاب داستانهای کوتاه آمریکای لاتین)
نادان بودن هم جهت خودش عالمی دارد! آن که آدم نداند موتزارت کی بوده، مایۀ کارش را از کجا گرفته، چه تأثیری بر دیگران گذاشته، موسیقیاش چه ویژگیهایی داشته! آن که آدم خودش را ول کند تا دست غیره ای آن ور و همچنین آن هم ور بکشدش، و همچنین حالا… (داستان درخت، صفحه ۱۸۹ – کتاب داستانهای کوتاه آمریکای لاتین)
آن برادر جهت من چه چیزی گذاشته بود؟ یک ردیف کتابهای جنایی، بعضی خاطرات کودکی، لباسهایی که به دردم نمیخورد، زیرا و به درستی که یا تنگ می باشد یا کوتاه و همچنین آن هم عکس زیر تیتر درشت روزنامه. آن هم جور که او زندگی را قبول کرده بود، به نظر من تحقیرآمیز میآمد. میدانستم در صورتی که مجرد مانده از بیحالی و همچنین بیدست و همچنین پایی خودش می باشد. دائما کم و همچنین بیش تصادفی چندبار از جلو آرایشگاهی رد میشدم که هر روز جهت ریش زدن به آنجا میرفت. حقارتش آزارم میداد و همچنین باور کردنش برایم مشکل بود. (داستان طالع نحس، صفحه ۲۳۶ – کتاب داستانهای کوتاه آمریکای لاتین)
سفت و همچنین سخت به آن امید چسبیده بود. به همین خاطر برایش مشکل بود تصور کند آن جوری میمیرد، بیهیچ مقدمه، یکباره، در آن سن و همچنین سال شمسی، بعد از عمری تلاش جهت پس زدن مردن و مرگ، بعد از تلف کردن بهترین سال شمسیهای عمرش در گریز و فرار از آن گوشه به آن هم گوشه، حالا که به خاطر آن هم همه مصیبت و همچنین گریز و فرار از هر کس و همچنین ناکس، مشتی پوست و همچنین استخوان شده بود، خشک و همچنین چغر مثل چرم. (داستان بگو مرا نکشند، صفحه ۲۷۱ – کتاب داستانهای کوتاه آمریکای لاتین)
هنگام و زمانی که به من میگویی محال می باشد آن هم روزها را به یاد من، یا هر کس غیره ای، مانده باشد، هنگام و زمانی که میگویی آن هم قدر پهناور و بزرگ شدهام که دیگر وقتم را سر آن پرت و همچنین پلاهای بچگانه تلف نکنم، من خفقان میگیرم. تنها و فقط بیرون از منزل و خانه. هنگام و زمانی که کسی را ندارم که باهاش دربارۀ آن چیزها حرف بزنم، و همچنین تو هم خوش نداری به حرفم گوش بدهی، همین جور با خودم، توی دلم، حرف میزنم. من شاید حرفهام را بیخودی خرج کنم، ولی باید توجه داشت دیگر چرا سکوتم را به هدر بدهم. (داستان نازاده، صفحه ۲۸۸ – کتاب داستانهای کوتاه آمریکای لاتین)
رؤیاها مثل صندوق خواهند بود، رؤیاهای غیره ای توی آنها هست. گاهی اوقات پیش میآید که ما به جای آن که در رؤیای اول بیدار شویم در رؤیای دوم از خواب میپریم و همچنین آن نگرانمان میکند. در رؤیای دوم سعی میکنم او را صدا بزنم، ولی باید توجه داشت جواب نمیدهد، صدایم را نمیشنود، بعد من بیدار میشوم و همچنین دوباره صداش میزنم. (داستان آستانه، صفحه ۳۷۷ – کتاب داستانهای کوتاه آمریکای لاتین)
زن در آن هم آرامش درماندهوار غوطه میخورد. هر چند نمیترسید، میدانست که وضعی از آن بدتر محال می باشد. مدتها بود که دیگر به ته خط رسیده بود؛ مگر خوشبختی چه بود و همچنین جز خاطرهای گنگ و همچنین گریزان، لحظهای بیهیچ بعدی. او آن هم چند لحظه پیش جهت اول بار طعم خوشبختی را چشیده بود و همچنین حالا با آن هم همه مصیبت غرقه در خوشبختی بود، دریایی از خوشبختی که مهمتر از واقعیت بود، زمان را پس میراند و همچنین او را در لحظهای نگه میداشت که دیگر قبل بود. (داستان کلبهای در جنگل، صفحه ۴۶۵-۴۶۶ – کتاب داستانهای کوتاه آمریکای لاتین)
آن هم قدر که من عاشق فلاکت آن مرد بودم، آن هم قدر که من به آن راه نهایی که او را به اعماق نکبت و همچنین کثافت زندگی انسان میرساند عشق میورزیدم، هیچ مردی تا به حال به هیچ زنی عشق نورزیده. تماشای تلاشهای گذرای آن مرد جهت آنکه دوباره از جا بلند می شود، نقشههایی بیهیچ نظر استوار در پشتش که آن هم باب تباه شده و همچنین دور افتاده گاه به گاه به آن مرد تلقین میکند و همچنین تنها فایدهاش آن می باشد که بنشیند و همچنین مقدار و اندازه و میزان سقوط و همچنین لجن مال شدن خودش را به دقت مقدار و اندازه بگیرد، چنان مرا مسحور میکند که هیچ مردی تا به حال مسحور عشق نشده. (داستان خوش آمدی،باب، صفحه ۵۰۵ – کتاب داستانهای کوتاه آمریکای لاتین)
هیچوقت مثل آن هم روزها که همراه جماعت شهروندان و مردم شهر بودم به آن فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن نیفتاده بودم که زندگی چقدر کند میگذرد و همچنین چقدر خسته کننده می باشد. ما مثل مشتی کرم بودیم که زیر آفتاب توی هم میلولیدیم، وسط ابر تیرهای از غبار راه پیچ و همچنین تاب میخوردیم، و همچنین آن غبار همهمان را توی یک مسیر واحد به جلو میراند، جوری که انگار به آن هم جاده زنجیر شده بودیم. چشمهامان رد غبار را میگرفت، تا چشم کار میکرد غبار بود و همچنین بس. انگار چیزی جلو چشمهامان بود که راه نگاهمان را میگرفت. و همچنین آسمانِ دائما خاکستری که از آن هم بالا فشار میآورد و همچنین له و همچنین لوردهمان میکرد. (داستان تالپا، صفحه ۵۱۲-۵۱۳ – کتاب داستانهای کوتاه آمریکای لاتین)
مشخصات کتاب
- عنوان: داستانهای کوتاه آمریکای لاتین
- گردآوری: روبرتو گونسالس اچه وریا
- ترجمه: عبدالله کوثری
- انتشارات: نی
- تعداد صفحات: ۵۸۲
- نرخ چاپ نهم: ۵۸۰۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: حورا رستمی
نظر تو در مورد کتاب داستانهای کوتاه آمریکای لاتین چیست؟ لطفا در صورتی که آن کتاب را خواندهاید حتما نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند کتاب دیگر با ترجمه عبدالله کوثری:
- کتاب کنستانسیا
- کتاب زندانی لاس لوماس
- کتاب چرا ادبیات