ثریا در اغما
|ثریا در اغما از قطره|
ثریا در اغماست و همچنین از دست کسى کارى برنمىآید. همه، تنها نشستهاند و همچنین نگاه مىکنند تا چه پیش آید. ولی باید توجه داشت شاید آن ثریا، جهان فلسفى نویسنده باشد، جهانى که در اغما فرو رفته، روزهایى شبیه به هم و همچنین دویدن از پى هیچ، بدون کوچکترین نشانى از هشیارى. جهانى مغشوش که اغتشاشش در تضاد با آشفتگى روزهاى نخستین جنگ می باشد. آنجا رگبارِ گلوله تفنگ می باشد و همچنین تنش و همچنین درگیرى بر سر وجب به وجب آن خاک و همچنین آن سو کورسویى مىدرخشد از جامعه کوچک روشنفکرانى با مغزهاى بیدزده. ادبایى که تنها در پى مى و همچنین معشوق روانند و همچنین یک جا خواننده را بر آن هم مىدارند که بپرسد پس کار و همچنین بار آن اباطیل چیست؟!
حال، جلال بین دو دنیا با بىنهایت تفاوت اسیر می باشد. دنیاى سرد و همچنین یخ زده که گاهى گل یخى در جایى که لیلا آزاده، عشق روزگار جوانى جلال، سر و همچنین کلهاش پیدا مىمی شود، جوانه مىزند. و همچنین دنیایى با تَرکش خمسه خمسه و همچنین موش و همچنین بىخانمانى. نه پاى رفتنش مانده و همچنین نه شوق گریز. جلال مانده بین بد و همچنین بدتر و همچنین نمىداند چگونه و چطوری با آن ملغمه انظار و افکار، مغزِ استروک زدهاش را آرام کند.
ثریا در اغما بیش از آنکه از روزهاى جنگ بگوید از زاویهاى متغایر و متفاوت اوضاع را نمایان کرده می باشد. از دیدِ آنهایى که در سختترین شرایط رفتن را بر ماندن ترجیح دادند. حال قضاوت با خواننده می باشد که یک آن هم خود را جاى آنها بگذارد که در صورتی که من بودم مىماندم یا… ؟!
[ مطلب مرتبط: کتاب داستان جاوید اثر اسماعیل فصیح ]
جملاتی از متن کتاب ثریا در اغما
لابد زیرا و به درستی که مدتى در ایران مانده بود، حرف حساب از مغزش تبخیر شده. (ثریا در اغما – صفحه ۱۳۰)
بعد از یک حد بدبختى، یا یک حد خوشبختى، همه مثل هم مىشوند و همچنین آدم نمىتواند هیچ چیز را درست تشخیص بدهد. معلوم نیست کى بد می باشد و همچنین کى خوب می باشد… زیرا و به درستی که همه مثل هماند. (ثریا در اغما – صفحه ۱۳۸)
به خاطر شب آخرهفته، ترافیک خیلى سنگین می باشد و همچنین به نظر مىرسد شهروندان و مردم شهر دنیا از هر طرف مىریزند توى پاریس. پاریس براى همه آخرِ خط می باشد. هرکس خسته و همچنین مانده و همچنین رانده می باشد و همچنین هرجا هست آخر مىآید اینجا. هیچ کس از پاریس در صورتی که عقل داشت هیچ جا نمىرود. تنها و فقط منم که ناشناس در غروب از پاریس محو مىشوم. دلم مىخواهد لیلا آزاده با ما بود. (ثریا در اغما – صفحه ۱۴۲)
پاریس مامن سنتى و همچنین تاریخى ناراضیان تاریخ بشر می باشد. (ثریا در اغما – صفحه ۱۷۵)
من دلم میخواهد هوار بزنم. زندگى ساده و همچنین خوب فرانسه. گهواره و همچنین گور دانش و همچنین ادب. فردا که جمعه باشد ما مىرویم بوردو. آنقدر زندگى مىکنیم تا بمیریم. در آبادانِ تو، بچهها آنقدر مىمیرند تا زندگى کنند. (ثریا در اغما – صفحه ۱۹۲)
اصل آن واقعیت و حقیقت ایمان می باشد، که بزرگترین و همچنین آخرین واقعیت و حقیقت هم هست – و همچنین تنها و فقط چشم جهان آن هم را مىبیند، آنهایى که آن واقعیت و حقیقت را نمىبینند، در یک اغماى ابدى از هستى و همچنین همه چیزش خواهند بود. (ثریا در اغما – صفحه ۲۲۳)
هیچى احمقانهتر از آن نیست که آدم بخواهد توى تلفن به یک فرد یا شخص بگوید دوستت دارم و همچنین طرف بگوید چى گفتى؟ صدا نمیاد! (ثریا در اغما – صفحه ۳۷۰)
زندگى ساده می باشد. تو را از شکم مادر مىآورند اینجا. به تو انید و همچنین عظمت دنیا را نشان مىدهند. بعد توى دهانت مىزنند، همه چیز را از دستت مىگیرند و همچنین مىگذارند مغزت در کوما متوقف می شود، صفر. انصاف نیست. (ثریا در اغما – صفحه ۳۷۰)
مشخصات کتاب
- عنوان: ثریا در اغما
- نویسنده: اسماعیل فصیح
- انتشارات: ذهن آویز
- تعداد صفحات: ۳۷۰
- نرخ چاپ بیستم: ۲۶۰۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: مهشید موسوی
نظر تو در مورد کتاب ثریا در اغما چیست؟ لطفا در صورتی که آن کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند رمان ایرانی دیگر:
- کتاب به سبکی پر به سنگینی آه
- کتاب مردی در تبعید ابدی
- کتاب فریدون سه پسر داشت