کتاب جنس دوم
|کتاب جنس دوم از قطره|
بعد از نظر دوبووار هم فمینیست تا زمانی جنبش درستی می باشد که جهت مبارزه و همچنین تغییر اوضاع زنان در جامعه باشد و همچنین درآینده که تمام آن مبارزات به ثمر نشست و همچنین زن به جایگاه درست خود نایل شد حتی خود او هم آنتی فمینیست می باشد! آن مسیله خیلی زیاد قابل تعمق می باشد. همه ما بایستی و حتما به یاد داشته باشیم که جنبش فمینیست تنها مبارزهای جهت احقاق حقوق می باشد و همچنین کینهجویی و همچنین انتقام نیست و همچنین انسانیت خیلی زیاد مسیلهای ارزشمندتر و همچنین فراتر از جنسیت صرف می باشد. ولی باید توجه داشت آنکه امروزه جایگاه زن در جامعه چگونه می باشد و همچنین مورد بهره بری و استفاده و نیاز ضروری بودن مبارزههای فمینیستی، در جای جای جهان متغایر و متفاوت می باشد و همچنین بحثی مجزا میطلبد.
دیدگاه دوبووار در پرداخت به چیستی زن و همچنین مرد خیلی زیاد جذاب و جالب و همچنین فکر کردن و اندیشیدن برانگیز می باشد. جزییاتی که دوبووار به آنها پرداخته خیلی زیاد دقیقاند خصوصا جهت خواننده زن، با آنکه کتاب حدود ۶۹ سال شمسی پیش نوشته شده ولی باید توجه داشت هنوز در پارهای از موقعیتها جهت خواننده امروزی شرایط و همچنین احساساتی یکسان را در بردارد. مانند «تناقضی که هنوز هم ادامه مییابد آشکار میمی شود: زنی که به کاملترین وجه جزو اجتماع میمی شود، زنی می باشد که کمترین امتیازها را دارد» یا «هربار که زن به مثابه فرد بشری رفتار میکند گفته میمی شود که از نر تقلید میکند» یا اصلیترین و همچنین عمدهترین بحث آن کتاب که در مورد یکسان نبودن آموزش – آزادی – اختیارات و همچنین امکانات جهت جنس زن از ابتدای تاریخ می باشد. آن مسیله باعث عقب ماندن چندین ساله زن از مرد شده می باشد و همچنین ناعدالتی که هنوز هم با وجود بهتر شدن شرایط جهت زنان ادامه دارد و همچنین توقع نابهجای مردان: اکنون که به آزادی بیشتری رسیدید پس زودتر خودی نشان بدهید و همچنین ثابت کنید که جنس ضعیفتری نیستید! یعنی جبران تمام آن چندهزار سال شمسی تنها در دهه اخیر!
با وجود تمام تبعیضهای اموزشی و همچنین اخلاقی و همچنین فرهنگی و اجتماعی! «هنگام و زمانی که برحسب تصادف، بخت مساعد مردان به زنی داده شده باشد، او نیز میتواند به مقدار و اندازه آنان آخر بگیرد. زنان هرگز بخت مساعد مورد بهره بری و استفاده و نیاز ضروری را نداشتند: نه آزادی، نه آموزش. آنان را از روی آنچه در قبل انجام دادهاند نمیقدرت مورد داوری قرار داد.» و همچنین البته که در ادامه متوجه میشویم تمام آن تبعیضها تغییر پیدا کردن به نوعی عادت و همچنین پذیرش در نوع زن شد که بیزیرا و به درستی کهوچرا نقش کهتری خود را پذیرفت و همچنین به صورت ژنهای تکاملی به نسلهای آتی هم انتقال داد. در واقع جامعه با نسبت دادن عادات – اخلاق و همچنین رفتارهای ویژه ای به زن او را محدود کرد و همچنین زن با مدارای بی نظیر خود به آنها عادت کرد! «به زنجیر کشیدن اشخاص آسانتر می باشد تا برداشتن زنجیر از آنان. زن بورژوا به زنجیرهایش وابستگی دارد، زیرا به امتیازهای طبقاتیاش علاقهمند می باشد. به آن ترتیب می باشد که خصلتهای خاص زنان، به زیان خود آن همها، به بیراهه کشانده شده می باشد و همچنین عوامل اخلاقی و همچنین ظریف طبیعت زن، وسایلی جهت به بردگی گرفتن و همچنین رنج دادن او میمی شود.
بایستی و حتما بپذیریم که ما نیز از ابتدای تاریخ نقشی را که با زور و همچنین سرکوب بر ما تحمیل شده بود پذیرفتیم. البته که فشار فرهنگی و اجتماعی جایی جهت اعتراض و همچنین حرکت خلاف جریان را باقی نمیگذاشت و همچنین چه بسا فرزندان دختری که با تربیت مادری مطیع (که نقش خود را به عنوان کهتر پذیرفته) پهناور و بزرگ شدهاند خود راهی به جز ادامه و همچنین ترویج آن جایگاه فرهنگی و اجتماعی نداشتند . «یکی از لعنتهایی که بر زن سنگینی میکند آن می باشد که زن در دوران کودکی به دست زنها سپرده شده می باشد.» ولی باید توجه داشت خود آن پیشامد جدید خیلی زیاد جذاب و جالب و همچنین سوال برانگیز می باشد! در پاسخ به آن سوال در متن کتاب آمده: «در صورتی که واقعیت و حقیقت را بگوییم، زنان به مثابه جنس، شامل همبستگی نیستند: زنان در درجه اول به طبقه خود وابستهاند، منافع زنان بورژوا و همچنین منافع زنهای رنجبر با هم در نمیآمیزد.» آن متحد نبودن زنان مسبب طولانیتر شدن دوره احقاق حق نکردن و همچنین پذیرش جنس دوم شدن آنها شد. هنوز هم امروزه با پدیدهای مانند زنان علیه زنان مواجه هستیم که البته آن عدم اتحاد در جنس زن در مقابل اتحاد مستحکم مردان شاید به دلیل آن هم فردی یا شخصی و همچنین محدود کردن زن در منزل و خانه و همچنین کار کردن و همچنین تشکیل تیمهای فرهنگی و اجتماعی توسط مردان از ابتدای تاریخ باشد.
دوبووار در نقیبی که به تاریخ میزند اذعان دارد که حتی زمانی که زن پا به پای مرد در کشاورزی و همچنین نگهداری از دام کار میکرد و همچنین همچنین و علاوه بر آن هم تمام کارهای مرتبط به فرزندان و همچنین منزل و خانه به عهده او بود باز هم با داشتن نقش اکثرا و بیشتر و همچنین زحمت مضاعف هرگز جایگاه بالاتری نداشت و همچنین یا حتی در زمانی که الهههای زن مورد پرستش و همچنین ارج و همچنین قرب بودند باز هم جایگاه زن آن هم بود! دوبووار به خوبی در آن کتاب نشان میدهد که تمام آن سرکوبها و همچنین محدود کردن زن در طول تاریخ چگونه و چطوری منجر به تغییر نقش فرهنگی و اجتماعی و همچنین از آن هم بدتر شخصیت درونی و همچنین فردی ما زنان شده می باشد. «زن زاده نمیشوند؛ به صورت زن در میآیند.» حتی مسیر علایق و همچنین آرزوها – تجارب – بهره بردن از زندگی را با یک روند تکاملی در تمام زنان تغییر داده می باشد. «غنیمت گیری زن از دنیا نسبت به مرد کمتر می باشد، زن بیش از مرد به خدمت نوع گرفته شده می باشد.» از آن رو خواندن کتاب جهت زنان دردناک می باشد: آگاهی دائما برابر با رنج بردن می باشد ولی باید توجه داشت بهترین راه جهت باز شدن چشم و همچنین تلاش جهت تغییر می باشد.