کتاب شب های روشن
|کتاب شب های روشن از قطره|
شخصیت اصلی رمان، یک روز هنگام و زمانی که با دلی خوش آواز میخواند و همچنین به سمت منزل و خانه میرفت، متوجه چیزی میمی شود: «زنی کنار راهم ایستاده، به جانپناه آبراه تکیه داده بود. بر طارمیِ جانپناه آرنج نهاده بود و همچنین پیدا بود که به آب تیره خیره شده می باشد. کلاه زردرنگ خیلی زیاد قشنگی بر سر داشت با روسریِ توری سیاه دلفریبی روی آن هم.» در ادامه متوجه میمی شود که زن در حال گریه کردن می باشد و همچنین به هیچوجه متوجه حضور او نیست. جوون ناخودآگاه به سمت دختر کشیده میمی شود و همچنین طی یک اتفاق با او آشنا میمی شود. آن همها جهت روز بعد قرار ملاقات میگذارند، داستان زندگی خود را جهت همدیگر تعریف میکنند و همچنین…
[ مطلب مرتبط: رمان موشها و همچنین آدمها – نشر ماهی ]
در مورد کتاب شب های روشن
داستایفسکی آن رمان را قبل از رفتن به سیبری نوشته می باشد و همچنین منتقدان آن هم را جزء آثار دوران بلوغ نویسنده قرار نمیدهند. ولی باید توجه داشت با آن حال، مخاطب با یک عاشقانه کوتاه و همچنین خواندنی روبهرو می باشد که هر خوانندهای به متغایر و متفاوت بودن آن هم رای میدهد.
جوانی که در عمر خود با هیچ زنی ارتباط و رابطهای دوستانه و همچنین عاشقانه نداشته می باشد، ناگهان با یک دختری رویایی آشنا میمی شود که حاضر می باشد با او وقت بگذراند. هیجان و همچنین خوشحالی که به جوون دست میدهد هرچند کوتاه، ولی باید توجه داشت به خوبی در آن کتاب توصیف شده می باشد. شبها به راستی جهت او روشن میمی شود و همچنین او با همه وجود عاشق دختر میمی شود. تصور کنید چه حالی پیدا میکنید هنگام و زمانی که بعد از سال شمسیها همصحبتی با ساختمانها و همچنین مکانهای شهرستان ناگهان دختر بینظیری کنار خود داشته باشید. ولی باید توجه داشت آن همه ماجرا نیست.
در اولین ساعات برخورد، دختر شرط عجیبی جهت جوون مشخص کردن میکند. دختر که ناستنکا نام دارد، در آن هم برخورد اول میگوید: