بیابان تاتارها
|بیابان تاتارها از قطره|
نویسنده دست خود را رو مىکند و همچنین به خواننده نهیب مىزند که منتظر حادثهاى شگفت نباشد:
چند ماه بعد که زیرا و به درستی که واپس بنگرد، جدید و تو و تازه خواهد دید که چیزهایى که اسیر قلعهاش کرده اند، سخت مسکیناند. (بیابان تاتارها – صفحه ۷۹)
ادامه داستان روایت هر روزه ملال و همچنین روزمرگى بىپایانى می باشد که فضاى قلعه را آکنده می باشد. تا آنکه بالاخره روزى انتظار آنها ثمر مىدهد و همچنین در بیابان تاتارها سایههایى دیده مىمی شود که در چشم دیدهبانها تهدیدى براى قلعه به حساب مىآیند. آیا آن شروع یک تغییر پهناور و بزرگ در زندگى قلعگیان می باشد؟ آیا اتفاقى هر چند خرد باعث مىمی شود اژدهاى شوم روزمرگى از روى قلعه به پرواز درآید؟
سال شمسیهاى انتظار به هدر نرفته بود و همچنین قلعه کهن عاقبت به کارى مىآمد. (بیابان تاتارها – صفحه ۱۲۰)
انسان به امید زنده می باشد ولی باید توجه داشت آن براى توجیه سکون و همچنین تنبلى به کار نمىرود. آنکه خود را به دست تقدیر بسپاریم و همچنین از کوشش براى تغییر اوضاع دست بشوییم تنها پیچیدگى مسائل را اکثرا و بیشتر مىکند. بیابان تاتارها داستانى در مورد انتظار می باشد. انتظارى که حاصلى جز تنهایى، درد و همچنین مردن و مرگ ندارد.
[ مطلب مرتبط: رمان سیدارتها – ترجمه سروش حبیبی ]
جملاتی از متن رمان بیابان تاتارها
دروگو تا آن هم روز با بىخیالىِ آغاز جوانى در راهى پیش رفته بود که به چشم جوون بىپایان مىنماید. سال شمسیها به کندى و همچنین نرمى در گذارند، چنان که گذشتشان محسوس نیست. در عین صفا پیش مىروى و همچنین با کنجکاوى به هرطرف نگاه مىکنى. به راستى شتاب چرا؟ پشت سرت کسى نیست که به تیزروىات وادارد و همچنین پیش رویت کسى نه، که در انتظارت باشد. دوستانت نیز بى غم فردا پیش مىروند و همچنین چه خیلی زیاد به بازى مىایستند. بزرگسالان از درگاه منزل و خانههاشان دوستانه دست مىافشانند و همچنین با لبخند رازدانى به افق اشاره مىکنند. به آن شکل، دل با میل به جسارت و همچنین مهرورزى به تپش مىافتد. شیرینى امید و همچنین نوید وصول به شیرینىهاى شگفت انگیز آتو را مىچشى. آن لذات هنوز نمایان نیستند. ولی باید توجه داشت یقین دارى که روزى شیرین کامت خواهند کرد. (بیابان تاتارها – صفحه ۵۳)
مردانى رسیده به امید احتمال موهومى، که با گذشت زمان پیوسته ضعیفتر مىشد، روشنترین روزهاى عمرشان را اینجا تباه مى کردند. (بیابان تاتارها – صفحه ۶۳)
چه بسا که احساسهاى ما همه از همین دست باشد. خود را میان موجوداتى شبیه به خود مىپنداریم ولی باید توجه داشت جز صخرههاى یخ پوش و همچنین سنگستانى به زبانى نامفهوم گویا چیزى در اطرافمان نداریم. (بیابان تاتارها – صفحه ۸۵)
شاید ما از بخت انتظار زیاد داریم. (بیابان تاتارها – صفحه ۱۵۳)
در اعماق دلش حتى رضایتى پنهان خوابیده می باشد، رضایت از آنکه از تحمل تغییر تند در راه زندگى معاف مانده می باشد و همچنین مىتواند روال مانوس زندگى را چنان که بوده از سر گیرد. (بیابان تاتارها – صفحه ۱۸۳)
بدیهى بود که امیدهاى قبل و همچنین اوهام سلحشورى در انتظار حملهى دشمن از جانب شمال جز بهانهاى نبود، تا زندگى را معنایى بخشند. (بیابان تاتارها – صفحه ۱۸۵)
وقتى تنهایى و همچنین کسى را براى رازگویى با او ندارى، حفظ یقین آسان نیست. (بیابان تاتارها – صفحه ۲۱۲)
مشخصات کتاب
- عنوان: بیابان تاتارها
- نویسنده: دینو بوتزاتى
- ترجمه: سروش حبیبی
- انتشارات: کتاب خورشید
- تعداد صفحات: ۲۵۴
- نرخ چاپ چهارم: ۱۷۰۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: مهشید موسوی
نظر تو در مورد رمان بیابان تاتارها چیست؟ لطفا در صورتی که آن کتاب را خواندهاید نظرات خود را در مورد آن هم با ما و همچنین همه کاربران کافهبوک به اشتراک بگذارید.
» معرفی چند کتاب خوب دیگر با ترجمه سروش حبیبی:
- کتاب موشها و همچنین آدمها
- کتاب ابله
- کتاب شبهای روشن
- کتاب قمارباز