اشتیلر
|اشتیلر از قطره|
وایت در زندان جهت اثبات آنکه اشتیلر نیست شروع به نوشتن خاطرات خود از آمریکا و همچنین جاهایی که دیده می باشد میکند. خاطراتی که هرکدام را میقدرت یک داستان کوتاه تلقی کرد. در میان آن خاطرات، اطرافیان او هم مشغول ثابت کردن هویت او به عنوان اشتیلر خواهند بود، عکسهایی از قبل به او نشان میدهند، او را به کارگاه مجسمهسازی اشتیلر میبرند، همسر اشتیلر را نزد او میآورند و همچنین…
[ مطلب مرتبط: رمان پدرو پارامو – نشر ماهی ]
در مورد رمان اشتیلر
آن همروش که اشاره شد، آن رمان یک کتاب ساده جهت خواندن نیست. ولی باید توجه داشت همین سخت بودن کتاب قسمت دوست داشتنی و جذاب آن هم می باشد. رمان مخاطب را به شدت درگیر خود میکند و همچنین از او میخواهد که اراده و تصمیم راسخ بگیرد آیا آن فرد با آن ویژگیها جیمز وایت می باشد یا اشتیلر؟ در هر صفحه از رمان اطلاعات جدیدی ظاهر میمی شود که به حل معما کمک میکند. خواننده بایستی و حتما آن اطلاعات ریز و همچنین درشت را در نظر داشته باشد و همچنین با کنار هم قرار دادن آن همها به هویت واقعی فرد پی ببرد. البته که در اینجا در مورد آخر کتاب صحبت نخواهیم کرد ولی باید توجه داشت هنگام و زمانی که به آخر کتاب میرسید دوست دارید دوباره به اول برگردید و همچنین آن بار با آگاهی از آن نقطه که واقعیت و حقیقت را میدانید کتاب را بخوانید. تا ببینید متوجه ظرافتهای متن شوید.
موضوع اصلی کتاب هم جذابیت خاص خود را دارد که با فلسفه اگزیستانسیال در هم آمیخته می باشد. تصور کنید همه تو را میشناسند ولی باید توجه داشت تو خودتان را نمیشناسید. همه تو را اشتیلر صدا میزنند ولی باید توجه داشت تو اشتیلر نیستید. هر کاری هم جهت اثبات آن موضوع میکنید در دیگران تاثیری ندارد. آیا واقعا دوستی و همچنین روابط معنایی دارند؟ در صورتی که یک لحظه فراموشی بگیرید و همچنین یا اتفاقی رخ دهد و همچنین دیگر نخواهید خودتان باشید آن هموقت بایستی و حتما چه رفتاری از خود نشان دهید؟ چه چیزی تو را تو میکند؟
رمان همچنین و علاوه بر آن مسائل که در اینجا مطرح شد موارد غیره ای را هم پوشش میدهد که در نقد آخر کتاب به خوبی توضیح داده شده می باشد ولی باید توجه داشت هسته اصلی کتاب همین می باشد و همچنین خواننده بایستی و حتما خود کشف کند که چه چیزی واقعیت دارد و همچنین چه چیزی دروغ می باشد. بنابراین در صورتی که به کتابی در مورد هویت انسان و همچنین فلسفه اگزیستانسیال علاقه دارید و همچنین همزمان آدم صبوری هم هستید خواندن آن کتاب پیشنهاد میمی شود.
ترجمه آن کتاب که توسط علی اصغر حداد انجام شده می باشد یک ترجمه عالی و همچنین روان می باشد ولی باید توجه داشت رمان یک ترجمه دیگر هم به نام هویت گمشده دارد که از سوی انتشارات نیلوفر چاپ شده می باشد. در نظر داشته باشید که آن دو کتاب یکی خواهند بود.
طرح روی جلد کتاب نیز به آن دلیل انتخاب شده می باشد که همسر اشتیلر رقاص باله می باشد.
[ لینک: معرفی کتابهای فلسفی ]
جملاتی از متن کتاب اشتیلر
سلول من – همین حالا با کفشم آن هم را مقدار و اندازه گرفتم – مثل همهچیز آن کشور کوچک می باشد و همچنین تمیز، طوری که از فرط نظافت مشکل میمی شود نفس کشید، همهچیزِ آن هم مقدار و اندازه می باشد و همچنین بهقاعده، و همچنین به همین دلیل تنگ و همچنین دلگیر. نه کم و همچنین نه زیاد! همهچیز آن کشور به طرزی خفقانآور به قدر کفایت می باشد. سلول را مقدار و اندازه گرفتم: طول سه متر و همچنین ده، عرض دو متر و همچنین چهل، بلندی دو متر و همچنین پنجاه. یک زندان بشردوستانه که جای گله و همچنین شکایتی باقی نمیگذارد، و همچنین آن عین رذالت می باشد. نه تار عنکبوتی و همچنین نه قارچ و همچنین کپکی پای دیوارها تا با آن هم خشم و همچنین خروش خود را توجیه کنی. (رمان اشتیلر – صفحه ۱۷)
انسان هرچیزی را میتواند بازگو کند، مگر زندگی واقعی خودش؛ همین امرِ غیرممکن می باشد که محکوممان میکند آن هم چیزی باشیم که همراهانمان میبینند و همچنین بازمیتابانند. آن همهایی که وانمود میکنند مرا میشناسند، افرادی که خود را دوست من میدانند و همچنین نمیگذارند تغییر کنم، هر معجزهای را (که نمیتوانم بازگو کنم، آن هم رویداد گفتننشدنی را که نمیتوانم اثبات کنم) نابود میکنند، تنها و فقط جهت آنکه بگویند: «من تو را میشناسم.» (رمان اشتیلر – صفحه ۶۶)
گردش در حیاط زندان. آن حیاط چارگوش مرا به یاد راهروی صومعههای قدیمی میاندازد. کیست که گاهی هوس راهبشدن به سرش نزند! جایی در صربستان یا در پرو، فرقی نمیکند کجا. بههر حال همهجا از یک خورشید روشنا میگیرد، و همچنین آنکه فرقی نمیکند کجا، نشان آزدی به حساب میآید. (رمان اشتیلر – صفحه ۱۸۲)
بزرگی کشورها را با مساحت و همچنین تعداد جمعیتشان نمیسنجند. بزرگی کشور ما از عظمت اندیشهی آن هم ناشی میمی شود. (رمان اشتیلر – صفحه ۱۹۲)
«مردها موجودات عجیبی خواهند بود!» زیبیله هنوز هم بر آن عقیده می باشد: «تو مردها با آن هم جد و همچنین جهدتان! گاهی ساعت های طولانی و زیاد، روزها یا حتی هفتهها به نظر میرسد جز همنشینی با زن محبوب خود آرزویی ندارید، بیمحابا میکوشید به او برسید، از هیچ اقدامی روگردان نیستید، ظاهرا از هیچ خطری نمیترسید، از آنکه مضحکهی آن و همچنین آن هم شوید هراسی به دل راه نمیدهید، در صورتی که کسی سد راهتان می شود حتی از قساوت و همچنین بیرحمی هم ابایی ندارید، به نظر میرسد دنیاست و همچنین آن هم زن، زن محبوب تو… و همچنین بعد به یک چشمبرهمزدن همهچیز تغییر میکند، ناگهان معلوم میمی شود که جلسهای مهم در پیش می باشد، جلسهای چنان مهم که بهناچار همهچیز بایستی و حتما مطابق با آن هم سامان بگیرد. تو مردها یکباره به جنبوجوش میافتید، زن محبوبتان به موجودی مهربان، ولی باید توجه داشت مزاحم تغییر پیدا کردن میمی شود. بله، من ملاحظهکاری مسخرهی تو را با غریبهها خوب میشناسم، ولی باید توجه داشت در ارتباط با زنی که دوستتان دارد از ملاحظه خبری نیست. تو مردها با آن هم نگاه جدیتان به زندگی! کنفرانس قضایی بینالمللی، مدیریت گالری، ناگهان دوباره مسایلی مطرح میشوند که در موردشان هیچگونه کوتاهیای جایز نیست! و همچنین وای به حال آن هم زنی که چنین مسایلی را درک نکند و همچنین احتمالا بخواهد به آن همها بخندد! بعد، به یک چشمبرهمزدن رفتاری پیش میگیرید شبیه به هانسِ کوچک موقع رعد و همچنین برق. غیر از آن می باشد؟ تو مردها جهت آن همکه در ورطهی ناامیدی نغلتید، جهت آن همکه در آن دنیای سراسر جدی بهرغم همهی دادستانیها و همچنین نمایشگاهها احساس بطالت نکنید، سراغ ما میآیید، به ما مستلزم و نیاز دارید… خداوند تبارک و تعالی میداند!» (رمان اشتیلر – صفحه ۲۸۳)
علت از هم پاشیدن بسیاری از زندگیها توقع بیش از حد از خود می باشد. (رمان اشتیلر – صفحه ۳۱۹)
آزادی نعمت شیرینی می باشد. (رمان اشتیلر – صفحه ۳۶۸)
آدمی تا هنگام و زمانی که خویشتن خویش را نپذیرد، نگران می باشد که مبادا اطرافیانش در مورد او دچار سوءبرداشت و همچنین سوءتفاهم شوند. جهت چنین کسی اهمیت بسیاری دارد که دیگران به چه چشمی به او نگاه میکنند و همچنین درست همین نگاه کوتهنظرانه که مبادا دیگران او را به قبول نقشی ناخواسته مجبور کنند، خواهینخواهی دیگران را به آدمهایی کوتهفکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن تغییر پیدا کردن میکند. چنین کسی خواهان آن هم می باشد که دیگران او را آزاد بگذارند، ولی او خود دیگران را آزاد نمیگذارد. (رمان اشتیلر – صفحه ۴۰۱)
[ مطلب مرتبط: کتاب دیوارگذر – نشر ماهی ]
مشخصات کتاب
- عنوان: اشتیلر
- نویسنده: ماکس فریش
- ترجمه: علی اصغر حداد
- انتشارات: ماهی
- تعداد صفحات: ۴۴۸
- نرخ چاپ دوم – زمستان ۱۳۸۹: ۶۸۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: سروش فتحی
نظر تو در مورد کتاب اشتیلر چیست؟ لطفا در صورتی که آن کتاب را خواندهاید نظرات خود را با ما و همچنین همهی کاربران کافهبوک در میان بگذارید.
» معرفی چند کتاب دیگر:
- کتاب شیاطین
- کتاب بازار خودفروشی
- کتاب اسطوره سیزیف