غروب پروانه
|غروب پروانه از قطره|
آن آغاز سختیهای خندان کوچولو بود. پدر، برادران و همچنین اقوام پروانه و همچنین در ادامه همه شهروندان و مردم شهر شهرستان جهت پیدا کردن عاشقان فراری دست به کار شدند. از طرف دیگر پروانه و همچنین فریدون ملک نیز با مشکلاتی دست و همچنین پنجه نرم میکردند که…
[ مطلب مرتبط: رمان حصار و همچنین سگهای پدرم – اثر شیرزاد حسن نویسنده کرد ]
در مورد رمان غروب پروانه
راوی در کتاب میگوید به داستانی که تعریف میکند اطمینان ندارد و همچنین فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن میکند داستانش خوب نیست. ولی باید توجه داشت خواننده بعد از مطالعه کتاب پی میبرد که داستان خیلی زیاد خوب و همچنین خواندنی می باشد. داستانی که هرچند تلخ می باشد ولی باید توجه داشت زیباییهای بسیاری درون خودش دارد. داستانی که در آن هم ابتدا به خاطر پروانه مکتوب شده می باشد تا نمیرد. خندان کوچولو آن داستان را نوشت زیرا و به درستی که پروانه دائما به او میگفت: «بعد از مردن و مرگ فراموشم نکن.»
غروب پروانه سومین رمانی می باشد که از بختیار علی مطالعه کردم و همچنین بایستی و حتما اعتراف کنم آن رمان از همه تلختر بود. در آن رمان دو دنیای متغایر و متفاوت رو در روی هم قرار میگیرند و همچنین بختیار علی چهره خشن و همچنین ترسناک فکر کردن و اندیشیدن سنتی را بهخوبی نشان میدهد. چهره مردمانی که در بند انظار و افکار دیگران و همچنین از همه مهمتر در بند جامعه خواهند بود. بعد از همه سختیهایی که در منزل و خانه متوجه پروانه بود و همچنین بعد از گریز و فرار او، برادرانش به سراغ بقچهها رفتند و همچنین خنجرهایی را لای لباسهایشان مخفی کردند. آن همها نیت و اراده داشتند پروانه را به خاطر آن ننگی که به بار آورده می باشد بکشند.
ولی باید توجه داشت پروانه و همچنین دیگر عاشقان شهرستان میخواهند آزاد باشند. آن همها از جامعه و همچنین تنگنظریهای آن هم در امان نیستند و همچنین از آنکه نمیتوانند در کنار هم زندگی راحتی داشته باشند خسته شدهاند. بنابراین به عشقستان گریز و فرار کردند.
در آن میان خندان کوچولو جهت یک مدت طولانی، مانند صحنههای ترسناک ابتدای کتاب یک قربانی می باشد. دست پدر، برادران و همچنین اقوام پروانه به او نمیرسد و همچنین زیرا و به درستی که فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن میکنند خندان کوچولو در گریز و فرار کردن پروانه نقش داشته و همچنین از بعدی او میترسند، تصمصم میگیرند او را درست تربیت کنند. میخواهند راه راست را به او نشان دهند مبادا پا در مسیری بگذارد که پروانه به آن هم رفته می باشد.
جنگ میان اهالی خشمگین شهرستان و همچنین عاشقان فراری به تلخترین شیوه ممکن در غروب پروانه به پایان میرسد. به عقیده من پایان کتاب آنقدر تلخ می باشد که جهت دائما در ذهن خواننده باقی میماند.