آلبر کامو
|آلبر کامو از قطره|
رهنمود مشهور آلبر کامو آن می باشد که بایستی و حتما سیزیف را خوشحال تصور کنیم. همین موضوع ما را به وجه دوست داشتنی و جذاب آلبر کامو میرساند. کسی که میخواد به ما یادآوری کند که چرا زندگی ارزش دارد و همچنین بایستی و حتما آن هم را تحمل کنیم.
قسمت غیره ای از متن کتاب اسطوره سیزیف:
از انسان پوچگرا توقع جهش دارند، ولی باید توجه داشت تنها پاسخی که میتواند بدهد آن می باشد که او مطلب را به درستی درک نمیکند و همچنین آن امر در نظرش وضوحی ندارد. تنها میخواهد دست به کاری بزند که آن هم را میفهمد. به او میگویند که آن گناهِ ناشی از غرور می باشد، ولی باید توجه داشت او درکی از مفهوم گناه ندارد. میگویند که شاید دوزخ در پایان راه باشد، ولی باید توجه داشت او از چنان تخیل نیرومندی برخوردار نیست که بتواند چنین بعدیی شگفتانگیزی را پیش خود مجسم کند. میگویند که زندگی جاویدان را از دست میدهد، ولی باید توجه داشت آن هم در نظرش بیمعنی می باشد. میخواهند که او را وادارند تا به تقصیر خود اعتراف کند. ولی باید توجه داشت او احساس بیگناهی میکند. در واقع آن تنها احساسی می باشد که دارد. احساس بیگناهیای که هیچچیز نمیتواند جای آن هم را بگیرد. همین بیگناهی می باشد که اجازهی هر کاری را به او میدهد، بنابراین، انتظاری که از خود دارد آن می باشد که «تنها» با آنچه میداند زندگی کند، با آنچه هست سر کند. و همچنین به آنچه قطعی نیست مجال دخالت ندهد. در پاسخ به او میگویند که هیچ چیز قطعی نیست. ولی باید توجه داشت آن خود دسته کم، نوعی قطعیت بشمار میرود. سر و همچنین کار او با همین می باشد: میخواهد بداند آیا امکان زیستن قطعی وجود دارد یا نه. (اسطوره سیزیف – ترجمه مهستی بحرینی – نشر نیلوفر)
دیگر جنبههای زندگی و همچنین فلسفه آلبر کامو
در آن راه کامو با هوش و همچنین حدت استثنایی در مورد روابط، طبیعت، تابستان، غذاها و همچنین دوستیها قلمفرسایی میکند. آلبر کامو به عنوان راهنمایی جهت دلایل زیستن خیلی خوشایند می باشد. به بیماری پاسکال، جاکومو لئوپاردی افلیج، شوپنهاور ناکام در عشق و همچنین نیچه عجیب و همچنین غریب فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن کنید. کامو بر خلاف آن فیلسوفان خیلی خوشقیافه بود و همچنین در ارتباط با زنان در ۱۰ سال شمسی آخر عمرش خیلی زیاد کامروا بود. هیچ وقت کمتر از سه معشوق و همچنین همسرانش در کنارش نبودند. خیلی زیاد خوشپوش و همچنین تحت تاثیر جنسی و زناشویی و جنسی همفری بوگارت بود. مجله مد و همچنینُگ از او خواسته بود که مدل می شود.
آن موارد تنها و فقط بهانههایی مدگرایافنه نبودند. آلبر کامو میگفت هنگام و زمانی که درست بفهمید که زندگی پوچ و همچنین بیمعنی می باشد احتمالا میخواهی ناامید شوی ولی از طرفی هم وادار میشوی با شور بیشتری زندگی کنی. بر آن اساس کامو خیلی جدی به خوشیهای زندگی معمولی متعهد شد. میگفت فلسفهاش یک دعوت آگاهانه به زیستن و همچنین خلق کردن درست وسط بیابون می باشد.
قهرمان آدمهای معمولی بود. آدمهایی که معمولا بین فلاسفه به دنبال قهرمان خود نیستند. بعد از صفحهها مباحث و مطالب فلسفی پیچیده آدم خیالش آسوده میمی شود هنگام و زمانی که کامو به سادگی در ستایش آفتاب، بوسهها و همچنین رفص مینویسد. در جوانی قهرمان فوقالعادهای بود. زمانی دوستش از او پرسید: فوتبال را اکثرا و بیشتر دوست داری یا تئاتر؟ میگویند کامو جواب داده می باشد: بیتریدد فوتبال.
دروازان تیم جوانان الجزایر بود و همچنین جام قهرمانی مسابقات آفریقا و همچنین شمال آفریقا را در دهه ۱۹۳۰ برد. روحیه کار تیمی و همچنین برادری و همچنین هدف مشترک بینهایت جهت کامو دوست داشتنی و جذاب بود. هنگام و زمانی که در دهه ۵۰ مجلهای اسپورت و ورزشی از او خواست چند کلمهای در مورد فوتبال با آنها صحبت کند، گفت: «بعد از سال شمسیهای دراز و همچنین دیدن خیلی از چیزها، مواردی را که در مورد اخلاق و همچنین وظیفه انسانی میدانم مدیون به ورزش هستم.»
آلبر کامو همچنین طرفدار آفتاب بود. مقاله زیبایش، تابستان الجزیره، گرمای آفتاب و همچنین تنهای برنزه را ستایش میکند. مینویسد جهت اولین بار طی دو هزار سال شمسی تنهای عریان در ساحل دیدیه میمی شود. بیست قرن می باشد که آدمها تلاش کردند به گستاخی معصومانه یونانی لباس حجب و همچنین حیا بپوشانند، جسم را تحقیر و همچنین لباسها را پیچیده کنند. ولی امروز مردهای جوون در سواحل مدیترانه مثل پهلوانان یونانی ژست میگیرند.
از نئوپاگانیسم براساس خوشیهای کاملا جسمانی دفاع کرد. در مقاله تابستان الجزیره مینویسد که دختر قد بلند فوقالعادهای را به خاطر میآورم که تمام بعدظهر رقصید. تاج گلی از یاسمن سرش بود و همچنین پیرهن آبی پوشیده بود. عرق میریخت و همچنین میخندید و همچنین دست تکان میداد. از بین میزها که رد میشد مخلوطی از بوهای متنوع و گوناگون و مختلف به جا میگذاشت. کامو از دست افرادی که آنها را بیارزش میدانست و همچنین دنبال چیزی والاتر و همچنین بهتر و همچنین پاکتر بودند عصبانی میشد و همچنین نوشت: در صورتی که گناهی بر ضد زندگی وجود داشته باشد آن هم آزاد زندگی کردن نیست. امید به یک زندگی دیگر و همچنین به خاطر نیاوردن عظمت خاموش همین زندگی می باشد.
در نامهای نوشت: آدمهایی من را جذب میکنند که شور زندگی و همچنین میل به شادی دارند. بعضی از آرمانها ارزش دارند که جهت آن همها بمیری ولی هیچ کدام ارزش آدم کشتن ندارند.
آلبر کامو در دوران حیاتش به شناخته شدن و شهرت عظیمی رسید ولی متفکرین پاریسی عمیقا به او مشکوک بودند و همچنین هیچوقت یک نخبه پیچیده پاریسی نبود. فردی بود از طبقه کارگر. یعنی اروپایی تبارهایی که در الجزایر به دنیا آمده بودند. پدرش هنگام و زمانی که شیرخوار بود از زخمهای جنگ مرد و همچنین مادرش کلفتی میکرد. تصادفی نیست که فیلسوف محبوب کامو میشل دو مونتنی بود – یک فرانسوی فروتن و همچنین خاکی دیگر. آدمی که نه تنها و فقط جهت نوشتنهایش بلکه به خاطر خودش میشد دوستش داشت. انگار که یک دوست خوب و همچنین عاقل باشد که زندگی آدم را پربار میکند که آن نیز خود یکی از کارهای فلسفه می باشد.
👤قسمت و بخش اصلی آن مطلب، متن یک ویدیو به نام «آلبر کامو» می باشد که توسط وبوبسایت و مرکز خبرهای جدید مدرسه زندگی – The School of Life در یوتیوب منتشر شده می باشد. آن محتوا توسط ایمان فانی ترجمه و همچنین در کانال مدرسه زندگی فارسی نیز قرار داده شده می باشد.
نظر تو در مورد آلبر کامو و همچنین کتابهای او چیست؟ چه چیزی در فلسفه کامو وجود دارد که تو را جذب میکند. لطفا نظرات خود را پیرامون آلبر کامو و همچنین کتابهای او با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند مطلب مرتبط دیگر:
- زندگی و همچنین آثار لئو تولستوی
- زندگی و همچنین آثار داستایفسکی
- زندگی و همچنین آثار کافکا