سوءقصد به ذات همایونی
|سوءقصد به ذات همایونی از قطره|
[ معرفی کتاب: رمان بوف کور اثر صادق هدایت ]
داستان کتاب سوءقصد به ذات همایونی
داستان آن کتاب که از نظر زمانی مرتبط به قسمتهای آخر دوره مشروطه می باشد، با ترور محمدعلی شاه شروع میمی شود و همچنین سپس نویسنده زندگی تک تک افرادی که مسبب ترور بودند، از دوران کودکی تا زمان حال و همچنین همچنین نحوه آشناییشان را با یکدیگر بازگو میکند.
در کتاب همچنین و علاوه بر آنکه هر فصل به یکی از آن اشخاص اختصاص دارد، نویسنده در فصلهایی به نقش سایر آدمهای مرتبط با ترور پرداخته می باشد. در صفحات پایانی کتاب داستان به فرجام اشخاص بعد از ترور میپردازد.
سوءقصد به ذات همایونی کتابی می باشد که به خوبی اوضاع و همچنین شرایط فرهنگی و اجتماعی تهران دهه بیست و همچنین روسیه تزاری، روحیه آزادیخواهی و همچنین انقلابی افراد تیم را به خواننده نشان میدهد و همچنین در کنار شخصیتهایی که حاصل ذهن و همچنین قلم نویسنده خواهند بود، به چند شخصیت تاریخی شامل استالین و همچنین صادق هدایت اشاره میکند.
با آنکه زبان غالب داستان سوم شخص می باشد، ولی نویسنده در بخشهایی از کتاب با لحنی کنایهدار با خواننده صحبت میکند و همچنین ماهیت فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن و همچنین عمل شخصیت را زیر سوال میبرد. موردی که باعث طنزآمیز شدن داستان نیز میمی شود.
شخصیتپردازی قوی و همچنین باورپذیر، مسلط بودن و تسلط داشتن نویسنده بر ادبیات و همچنین شرایط فرهنگی و اجتماعی آن هم دوره، سبک او همچنین در ترکیب واقعیت و همچنین تخیل شامل ویژگیهای آن کتاب می باشد که از آن هم اثری خواندنی ساخته می باشد.
[ معرفی کتاب: رمان منزل و خانه لهستانیها اثر مرجان شیرمحمدی ]
جملاتی از متن کتاب سوءقصد به ذات همایونی
غروب داشت میرسید و همچنین مه، هالهای رنگارنگ به دور چراغهای گازی کشیده بود. از دیدنی مردمی که به سوی منزل و خانههای خود در حرکت بودند دلش گرفت. و همچنین آن هم هنگام هرچه فحش بلد بود به خودش داد. در دنیایی که او انتخاب کرده بود جای دلتنگی و همچنین احساسات نبود. (کتاب سوءقصد به ذات همایونی – صفحه ۵۵)
تا سال شمسیها بعد هربار رفتار جدید و تو و تازهای در شخصیت او پیدا میکرد، ته دل از او خوف داشت نه جهت آن هم که میتوانسته بود مثل آب خوردن، نفس انسانی را خفه کند و همچنین لحظهای بعد به آرامی غذایش را تا آخر بخورد؛ بیرحمی را در وجود خیلیها دیده بود. آن مرد مقولهی غیره ای بود. از ظلماتی که در وجود او موج می زد میترسید. (کتاب سوءقصد به ذات همایونی – صفحه ۷۳)
و همچنین در اصل شاید حقی جهت تو وجود ندارد. دلتان را الکی خوش کردهاید. هرکس که کار کرد حق دارد؟ ابداً، هر کس که زور دارد حق دارد. حق بدون زور شوخی می باشد. لطیفه می باشد جهت آدم های قُلدر. تو حتا حق نفس کشیدن هم ندارید. میتوانند نفستان را هم بِبُرند و همچنین نمیتوانید اعتراض کنید مگر آن هم که زور داشته باشید. ولی باید توجه داشت یک فرد یا شخص آدم مفلوک چه زوری دارد؟ صد فرد یا شخص چی؟ هزار فرد یا شخص؟ ده هزار و همچنین صد هزار ای… از طریق پیوستن به تشکیلات می باشد که میتوانید نفس کشیدن را شروع کنید. (کتاب سوءقصد به ذات همایونی – صفحه ۱۱۴)
همهی آدمها که روانشناس نیستند. فیلسوف نیستند. دست بالا خوانندهی قصههای آن دنیا خواهند بود. دنیا که سادهتر باشد پهناور و بزرگتر جلوه میکند. دنیا که پهناور و بزرگ جلوه کند آدمها خود را پهناور و بزرگ میپندارند. (کتاب سوءقصد به ذات همایونی – صفحه ۱۲۳)
میدانی فرق من با تو چیست؟ من آدمها را آن هم روش که خواهند بود میبینم، تو و همچنین خیال بافهای دیگر، آن هم روش که بایستی و حتما باشند. (کتاب سوءقصد به ذات همایونی – صفحه ۱۳۳)
شاخصهی بارز تمام خیابانهای شهرستان و همچنین مملکت گِل بود. همه چیز در گلِ فرو رفته بود یا قرار بود فرو رود. آدمها، سیاست، شاه. چرخ ممکلت قرنها بود در گِل میچرخید. جهت همین اکثرا و بیشتر اوقات نمیچرخید. (کتاب سوءقصد به ذات همایونی – صفحه ۱۹۲)
آن جا در اتاق کوچک، دنیای او با اجزاء انگشت شمارش قرار داشت. بیرون برف میآمد. بهار میشد، تابستان میرسید. آنها اهمیتی نداشت. مهم نظم درونی آن دنیا بود. آن آدمهای ابله نمیدانستند چه تکاملی در نظم نهفته. (کتاب سوءقصد به ذات همایونی – صفحه ۲۱۴)
ستارهها در آسمان میدرخشید. روز نهایی نزدیک بود. آیا عدالت به اجرا در میآمد؟ هنگام و زمانی که جوونتر بود فکر کردن و اندیشیدن کردن و اندیشیدن میکرد یک شبه میمی شود دیوارها را ویران کرد. به تدریج متوجه شده بود جامعه، شهروندان و مردم شهر و همچنین کل جهان پچیدهتر از آن هم می باشد که بتوان تصور کرد. یاد گرفت که صبور باشد. در عین شتاب در کار جهان، میبایست انضباط و همچنین ظرافت با دقت خیلی زیاد مرعی می شود و همچنین در عین حال آموخت که معنای عدالت در هر اقلیم و همچنین زبان و همچنین جماعت صدها تفسیر و همچنین معنا دارد. یک بار از خود پرسیده بود آیا به دنبال سراب نیست. (کتاب سوءقصد به ذات همایونی – صفحه ۲۲۶)
دورتادور اتاق را با نگاه وارسی کرد. دور میز پهناور و بزرگ، قدرتمندترین، ثروتمندترین آدمهای مملکت نشسته بودند. اقتدار و قدرت آنها ناشی از ثروتشان بود یا ثروتشان را به واسطهی اقتدار و قدرت به دست آورده بودند؟ نتوانسته بود جوابی جهت آن سؤال پیدا کند. ولی باید توجه داشت میدانست یکی بدون غیره ای وجود ندارد. (کتاب سوءقصد به ذات همایونی – صفحه ۲۶۹)
مشخصات کتاب
- عنوان: سوءقصد به ذات همایونی
- نویسنده: رضا جولایی
- انتشارات: چشمه
- تعداد صفحات: ۲۷۷ صفحه
- نرخ چاپ سوم – تابستان ۱۳۹۶: ۲۵۰۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: حورا رستمی
نظر تو در مورد رمان سوءقصد به ذات همایونی چیست؟ لطفا در صورتی که آن کتاب را خواندهاید حتما نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند رمان دیگر از نشر چشمه:
- کتاب ابله
- کتاب حصار و همچنین سگهای پدرم
- کتاب شاگرد قصاب