کتاب سگ
|کتاب سگ از قطره|
در معناگرایی، یکی از راههای ساخته یا ایجاد معنا در یک زندگی پوچ، دوست داشتن یا حمایت می باشد. پیدا کردن و یافتن پاسخی بر آن پرسش که «من جهت چه کسی زنده هستم؟» در اینجا ما شاهد همین نوع حمایت دوجانبهایم که تغییر پیدا کردن به دلیلی جهت بودن شده می باشد. و همچنین طبیعتا با از دست رفتن موجودی که مورد حمایت و همچنین عشق انسان بوده، معنای زندگی انسان که تمامش در همین حمایت خلاصه شده نیز از دست خواهد رفت.
[ معرفی رمان: کتاب قصر اثر کافکا – نشر نیلوفر ]
ساموئل بهخاطر تحقیر شدن از سمت اطرافیان از یاد برده بود که جهت خودش کسیست. که هنوز انسان می باشد. ولی باید توجه داشت سگ به او حس انسان بودن را باز عطا میکند. و همچنین حتی زمانی که ساموئل نیت و اراده انتقام از افرادی را دارد که خانوادهاش را به نازیها لو دادهاند، آن سگ می باشد که مانع انتقام او میمی شود.
کتاب میگوید سگها از روی سادگی انسانها را خوب میپندارند. ولی باید توجه داشت انگار آن ما هستیم که بهواسطه آن نوع نگاه و همچنین توقع از سوی آن همها، ذره ذره به خوب بودن و همچنین انسان بودن نزدیک میشویم! زندگی آن حیوان که دائما ما را انسان میبیند، نوعی نیرو محرکه اجباری جهت کشیده شدنِ «انسان» به سمتِ «انسانیت» می باشد.
گفتنی می باشد که آرگوس، نام سگ اولیس، قهرمان حماسه ایلیاد می باشد. تنها موجودی که بعد از بازگشت اودیسه از جنگ، توانسته بود چهره فنا شده او را تشخیص دهد.
در مجموع میقدرت گفت که آن کتاب کشش خوبی جهت همراه کردنِ مخاطب با خود دارد. قلم امانوئل اشمیت روان و همچنین گیراست و همچنین ترجمه دائما خوبِ سروش حبیبی هم خواندن آن کتاب را لذت قسمت و بخشتر کرده می باشد.
[ معرفی کتاب: از کتاب رهایی نداریم – نشر نیلوفر ]
جملاتی از متن کتاب سگ
بنا به تشخیصِ پلیس، دکتر با تفنگ تیری در حلق خود خالی کرده بود. با خود گفتم: مرحبا! چه عالی! واکنش اشخاص نسبت به مردن و مرگ هرگز آنطور نیست که انتظار میرود. احساس دلم به جای اندوه، تحسین بود. (کتاب سگ – صفحه ۱۴)
یعنی واقعیت و حقیقت زشتتر از سکوت می باشد؟ (کتاب سگ – صفحه ۲۶)
به جای زنده بودن، با انتظار مردن و مرگ خود را از زندگی محروم میکردیم. (کتاب سگ – صفحه ۴۱)
ریتا بهخاطر من خود را به خطر انداخته بود. او خود را فدا کرده بود. در صورتی که من میشهروندان و مردم شهر او جهت بار دوم میمرد. (کتاب سگ – صفحه ۴۴)
یک روز صبح چنان از سرما میلرزیدم که هنگام و زمانی که دودکشها را از دور دیدم که دود خاکستری بیرون میفشاندند و همچنین من میدانستم دود چیست آرزو کردم که خودم در آن هم کوره میان سوختگان باشم، که ورم کنم و همچنین شکوفا شوم. بله، چنان به شدت میلرزیدم که آن هم آتش برایم گلستان بود. وای سوختن در آتش، چه نوازش لذتبخشی! خاکستر شدن در شعلههای شادی! آن هم وقت دندانهایم دیگر اینجور به هم نمیخورد، چه گرمای مهرنشانی! (کتاب سگ – صفحه ۴۷)
علت گریستنم همین بود… از یاد برده بودم که انسانم. انتظار نداشتم که کسی انسانم بشمارد. آن سگ شرف انسانی را به من عطا کرده بود. (کتاب سگ – صفحه ۵۲)
آغوشش برایم باز شد. من خود را در بغلش انداختم و همچنین اشکمان سرازیر شد. حکایت عجیبی بود. طی همین روبوسی کوتاه زنی نیم ناشناس مادرم شد پدرم و همچنین خلاصه همه کسم. با آن هم چند قطره اشک جای همه عزیزان از دست رفتهام را پر کرد. (کتاب سگ – صفحه ۶۱)
قهرمان کسی می باشد که پیوسته انسان باشد. گاهی ضمن نبرد با دیگران و همچنین گاهی در جنگ با خود. (کتاب سگ – صفحه ۷۰)
در صورتی که خدایی در کار باشد، هنگام و زمانی که ما مظلومان در آشویتز نفس آخر را میکشیدیم کجا بود؟ چه میکرد؟ (کتاب سگ – صفحه ۷۲)
مشخصات کتاب
- عنوان: سگ
- نویسنده: اریک امانوئل شمیت
- ترجمه: سروش حبیبی
- انتشارات: نیلوفر
- تعداد صفحات: ۷۵
- نرخ چاپ اول تابستان ۹۷: ۹۵۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: نگار نوشادی
نظر تو در مورد کتاب سگ چیست؟ لطفا در صورتی که آن کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند کتاب دیگر با ترجمه سروش حبیبی:
- رمان مروارید
- رمان آبلوموف
- رمان شیاطین