بیرون در
|بیرون در از قطره|
شامل آثار محمود حکومتآبادی که در کافهبوک معرفی شدهاند:
رمان بیرون در
راوی کتاب بیرون در زنی به نام آفاق می باشد که در ابتدای کتاب در منزل و خانهای، تنها رها میمی شود. آفاق در تلاش جهت درک اوضاع خود به آن موضوع میپردازد که چگونه و چطوری به اینجا رسیده می باشد و همچنین چرا مردی که کمی پیش با او آشنا شده، تنهایش گذاشت. کتاب با شرح همین آشنایی عجیب آغاز میمی شود. آشنایی آفاق با مردی که تا قبل از آن هیچ برخوردی با او نداشته و همچنین حتی اسم همدیگر را هم نمیدانند ولی باید توجه داشت به شکل ناخودآگاه به هم اعتماد دارند.
ما حتی نام یکدیگر را نپرسیده بودیم. نه او از من پرسید و همچنین نه من از او؛ و همچنین دوتا آدم که هیچچیزی از یکدیگر نمیدانستند در پیادهرویی قدم برمیداشتند که احتمالا آن هم دو جهت نخستینبار بود که از آن همها عبور میکردند – عبور میکردیم. (کتاب بیرون در – صفحه ۱۰)
تلاش آفاق و همچنین درگیریهای ذهنی او در آن هم ابتدای کتاب جهت پیدا کردن خودش و همچنین وضعیتی که در آن هم قرار دارد تو را به خود جذب میکند و همچنین تو هم به عنوان کسی که جدید و تو و تازه از آن آشنایی خبردار شدهاید، دوست دارید ماجرا را بدانید. رفتهرفته متوجه میشویم که آفاق یک فعال سیاسی می باشد که مدتی را هم در زندان گذرانده و همچنین اکنون در آن روزهای پیش از انقلاب درگیر ماجرایی شده می باشد بایستی و حتما از آن هم پرده بردارد.
در کنار جستجوی آفاق جهت پیدا کردن آن مرد مرموز، راوی ما را کمکم وارد زندگی خودش میکند. زندگیای که در آن هم شوهر آفاق کشته شده و همچنین او اکنون همراه با مادرش زندگی میکند. کمبودها و همچنین محدودیتهای زندگی او را میبینیم و همچنین از همه مهمتر تلاش جسورانهاش جهت کشف واقعیت و حقیقت را شاهد هستیم.
رمان بیرون در به نظر من یک رمان سختخوان محسوب میمی شود. رمانی که نفس تو را میگیرد و همچنین اجازه استراحت نمیدهد. در کتاب به ندرت جایی جهت ایستادن و همچنین کنار گذاشتن کتاب وجود دارد چرا که کتاب به شکل یک تکه روایت میمی شود. پشت سر هم بدون آنکه داستان توقف داشته باشد. کتاب حتی فصل بندی هم ندارد.
پیشنهاد میکنم در صورتی که تا به حال از محمود حکومتآبادی کتابی نخواندهاید، با کتابی مانند جای خالی سلوچ شروع کنید و همچنین در ابتدا سراغ آن کتاب نروید. در آن کتاب تو ناگهان وسط یک حادثه پرت میشوید و همچنین بایستی و حتما تکههای پازل را در کنار هم قرار دهید تا به کلیت داستان پی ببرید و همچنین آن موضوع، شاید جهت خوانندهای که جدید و تو و تازهکار باشد، سخت و همچنین خارج از حوصله باشد.
[ معرفی کتاب: رمان سووشون ]
جملاتی از کتاب بیرون در
نگاه به بازگشتِ او داشتن در تاریکی که نمیتوانسته بود اسمش انتظار باشد! (کتاب بیرون در – صفحه ۷)
نگاهش به دست و همچنین فنجان نبود اصلا. پس در کدام لحظه متوجه وجود بیهدف من شده بود که تا غافل شدم از نگریستن به او، ناگهان دیدمش ایستاده مقابل میزی که من نشسته بودم و همچنین میپرسید: «اجازه میدهید من میز را حساب کنم؟» نمیدانم چه شد – انگار افسون شده باشم سکوت کردم و همچنین احتمالا نگاهم پایین آمد و همچنین در سکوت ماندم. (کتاب بیرون در – صفحه ۹)
حسی پیدا در چشم و همچنین چهره – یا واکنشی از سوی پیری انگار برساخته از جنس چوبتنهی درختِ سال شمسیخوردِ گلابی، که خوب میفهمیش در صورتی که عمری گذرانیده باشی در مسیر آن هم یک نهال گلابیِ از جوانی به پیریرسیده. در سال شمسیخوردگیِ سالیان، چوبشاخههای آن هم چیزی بیش از خشکی و همچنین خاموشیاند – ناممکن – بخشیده شاهمیوهی خود را سال شمسی به سالیان، و همچنین اکنون ایستاده می باشد پیرانهسر با جایجای گره در تنهای که هرگز فربه نبوده می باشد و همچنین نیست، و همچنین بس سماجتی مقتدر به تو مینماید بیطلبِ دستی به نوازش، که در صورتی که چنان کنی زخم میزندت و همچنین دورت میکند از پیرامون خود، و همچنین تو گویی که به انتظار تبر باقی مانده می باشد تنها و فقط. (کتاب بیرون در – صفحه ۲۵)
دائما مکتوم مانده می باشد نگاه مادران هنگام و زمانی که رفتن فرزندشان را بدرقه میکنند و همچنین نشده گفتن می شود که درونشان چه میگذرد، خاصه در صورتی که فرزند سالیانی را هم در زندان گذرانیده باشد و همچنین هنوز هم پیگیر باشد با عبارتِ «ما به امید آنچنین روزهایی بودهایم، مامان!» بله؛ و همچنین پیدا بود که گیرودارها بدان شکلهای پیشین پایان یافته؛ ولی باید توجه داشت نگرانی مادر چه؟ (کتاب بیرون در – صفحه ۲۷)
ماجرای بین زنومردی نوآشنا، آن هم هم در میانسالی، نمیتواند بیگرفتاری پیش برود. (کتاب بیرون در – صفحه ۴۲)
واژگان در شرح سکوت آدمها چهقدر اندک و همچنین چه مایه بیبضاعتاند. (کتاب بیرون در – صفحه ۴۷)
انسان نسبت به بعضی کسان حساسیت پیدا میکند. خاصه هنگام و زمانی که آن هم کسان، کسی شده باشد به دو گوش و همچنین دو چشمِ سمج که تمام به زیروبالای زندگی آدم نگاه میکند – صرف نظر از زخمزبان و همچنین کترهکنایههایش. در صورتی که علاقهی بینسبتِ یکسویهای هم پا در میان داشته باشد، ببین چه عسل – خربزهای دست درهم میپیچند و همچنین چه قلنج نفرتی را درون تو میکارند. (کتاب بیرون در – صفحه ۵۳)
در آن هم ساعت از شب خلوتی کوچه حس شد. آن بود که آفاق پا تند کرده میرفت تا از شکن کوچه بپیچد که راست میرفت طرف در آپارتمان ایلاد و همچنین دو مرد را دید که از سر کوچه، آن همجا که به خیابان میرسید، وارد کوچه شدند و همچنین همزمان با رسیدن زن پشت در آپارتمان، آن هم دو مرد هم رسیدند. (کتاب بیرون در – صفحه ۹۷)
«باز خودمان شدیم مامان ملوک. باز خودمان دوتایی. من و همچنین خودت. تنهای تنها. درِ منزل و خانه را روی هیچ بنیبشری باز نمیکنیم!» در چنان احوالی ملوک چندان دچار سرشاریِ عواطف مادری و همچنین غوغای درونی دخترش شده بود که نتوانست بغض بگشاید و همچنین به زبان بیاورد آن هم مشکلی را که به مغزش چسبیده بود، مثل تکهای تهدیگ. (کتاب بیرون در – صفحه ۱۴۳)
مشخصات کتاب
- عنوان: بیرون در
- نویسنده: محمود حکومتآبادی
- انتشارات: چشمه
- تعداد صفحات: ۱۴۳
- نرخ چاپ اول: ۲۵۰۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: سروش فتحی
نظر تو در مورد رمان بیرون در چیست؟ لطفا در صورتی که آن کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
» معرفی چند کتاب خوب دیگر از نشر چشمه:
- رمان ناتمامی
- رمان سوقصد به ذات همایونی
- کتاب سیاهی چسبناک شب